#ساعت_شاعری
📚 کتاب اکسیژن
💟 #شعر_شانزدهم
لبهای روی چانه ات را دوست دارم
خال یکی یکدانه ات را دوست دارم
هرچند از رنگش نباید گفت دیگر
آن شال روی شانه ات را دوست دارم
میدانم انسانم و همواره لَفی خُسر
تضمین آهووانه ات را دوست دارم
بیمار میگردم مرا نسخه بپیچی
داروی داروخانه ات را دوست دارم
اِنّ الَّذین یومِنونَ الغِیبتِ تو
نادیده من افسانه ات را دوست دارم
پرداختی تاوان یاران کمت را
پرداخت یارانه ات را دوست دارم
شمعی و میسوزی و پروایی نداری
پرهای هر پروانه ات را دوست دارم
من هرچه چانه میزنم عجِّل فرجهُم
انگار گوید چانه ات را دوست دارم.
ع.ا.تنها
🔰@antitoxin28 | پـادزهـر