نقد و نظر
زنم که سود ندارم که مطلقاً ضررم
که دستگاه ادامهدهندهی بشرم
«برای من سخن از من مگو به دلجویی»
مگیر آینه در پیش من که کور و کرم
آهای آینه بشکن آهای شانه بمیر
که اختیار ندارم برای موی سرم
چه نسبتیست مرا با رهایی و پرواز
به فرض در قفس خانهام کمی بپرم
به هر که زخم زد و رفت زیر لب گفتم
تو را ببخشم اگر، از خودم نمیگذرم
هنوز، معتبران، عاقلان، همه مردند
به اینکه عقل ندارم هنوز معتبرم
دوباره آمدی ای شعر تا بسوزانی
غذای ظهر مرا که ضعیفِ بیهنرم!
به هیچ چیز نمی ارزد این غزل اما
به یادگار بماند برای تو پسرم
خدا نکرده نگویی که منت است ولی
برای مادری تو در آمده پدرم
#دنیا_دنیادیده
*برای من سخن از «من» مگو به دلجویی
مگیر آینه در پیش خویش بیزاران
#حسین_منزوی
متاسفانه، واقعیت تلخ اجتماع ما، و منظومه ی فکری جنس مرد این جامعه است که حاصل رسوب افکار انحصارطلبانه و تمامیت خواه این جنس خشن است. اگرچه گاه شاعران زن اغراق فمینیسمی هم دارند، اما این واقعیت تلخی است که کاملا، بروز و ظهور دارد و آن روی سکه، یعنی نگاه تفریطی مدرنیسم به جنس زن را که تنها برای لذت جویی و کامطلبی ست، نیز مهلک تر و سمی تر است و توهینی دیگر به این جنس تاثیرگذار و فهیم است.
در این غزل شاعر از اولین بیت تا بیت پایانی _که کوبش معنایی غمگینی را به نمایش می گذارد_ این ستم و تعدی جسمی و روانی جنس مقابل را در دیدگان ما می نشاند.
و بیت پیشانی غزل بسیار جانسوز و ناراحت کننده است:
زنم که سود ندارم مطلقا ضررم
که دستگاه ادامه دهنده ی بشرم
مصراع دوم، یعنی صرفا برای توالد و تناسلم و لاغیر!!
بیت سوم، به کلی، هرچیزی که بوی عشق میدهد را انکار می کند: میدانیم که "آینه و شانه" از دلبستگی های یک زن و " موی " زیباترین وجه زیبایی یک زن است. زنی که اختیار شانه زدن به مویش را نداشته باشد و عشقی از اين راه برای مردش ایجاد نکند، چقدر زجرآور و شکننده است.
و بیت بعدی، ادامه ی همین تنهایی و فرسوده شدن زن است در حجم تنگ فضای سوت وکور خانه است به طوری که هیچ گونه پریدن و پرواز در ذهن زن متصور نمی شود و لاجرم، پریدن او صرفا، در قفس خانه است.
بیت به هرکه زخم زد.... باز هم جنبه ی مظلومیت و طعنه شنیدن ها و بی دفاع بودن زن را ترسیم می کند و تنها، چاره ی این مظلومیت گذشت از سوی زن و به دل نگرفتن های اوست زنی که تهمت ها و بدزبانی ها را در خود تلمبار کرده و سرانجام، دلمرده شدن و دق کردن و بیصدا شدنش خواهدبود.
بیت هنوز معتبران.... اعتراض آشکاری است به طرز نگاه مردان و حتی اعتراض به برخی از دیدگاه های حقوقی و فقهی دین که در فروتر بودن زن تاکید می کنند( در کتاب حقوقی آمده است) در دوبیت بعدی هم شاعر این معنی را ادامه می دهد.
بیت پایانی_که شاعر برای پسرش روایت می کند_ واگویه ی دردمندانه در به ثمر رساندن پسر سرو قدی است که در برابر شکستن سروقد مادر شکل گرفته است.
دکتر محمدرضا دیری
@arayehha