◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۱۱ #بارداری #فرزندآوری خانوم برادرم در دوران عقد باردار شد و از اونجایی که خانواده خانوم
۱۲ از ابتدای ازدواج، من و همسرم، علاقه زیادی به بچه داشتیم و فکرش، باعث میشد قند توی دلم آب بشه، اما دو سال بعد ازدواج بدون کنکور کارشناسی ارشد قبول شده بودم و همسرم هم دانشجوی دکتری بودند. اطرافیان مدام متذکّر میشدند که وظیفه یک بانوی مذهبی، تحصیل هست و وقت برای بچه دار شدن هست اما برای من که متولد ۶۲ بودم زمان بسرعت برق و باد میگذشت. اما باید کار با مواد شیمیایی داخل آزمایشگاه تمام میشد... ۶ ماه بعد از دفاع پایان نامه، خداوند به ما یه هدیه آسمانی عنایت کرد... علیرغم اینکه موقعیت شغلی فوق العاده ای برام فراهم شده بود اما ترجیح دادم برای روزهای مادری آماده بشم. بارداری سختی بود، چون باید استراحت مطلق می بودم و علیرغم تمایل زیاد به زایمان طبیعی، به ناچار سزارین راه چاره بود. ۴ سال بعد صاحب فرزند دوم شدیم و اگر چه بارداری راحتی را طی کرده بودم اما عوارض سزارین کار خودش را کرد و در نتیجه خونریزی داخلی، دچار هماتوم سختی شدم و دو هفته بستری بودم. اما بخاطر وجود فرشته کوچولویی که داشتم. خداوند عالم ترحم کرد و حیات مجدد بهم عنایت شد. بعد از آن اطرافیان به هیچ وجه تمایلی به بارداری مجدد من نداشتند، مادر مهربونم هم میگفت فلانی (یعنی من) غلط میکنه دیگه بچه بخواد... 😅 اما من معتقد بودم یه آزمایش الهی بوده و فرصت مجددی بهم داده شده و باید به شکرانه این فرصت باز هم بچه بیارم. اینبار هم بعد از ۴ سال، بعد از سفر اربعین و با اذن ارباب، صاحب فرزند دیگری شدیم که حالا ۲ سال و ۴ ماهشه است. و این بار در حین زایمان متوجه چسبندگی رحم و مثانه شدیم و کلی دردسر جدید... از خداوند مهربان میخواهم که به همه عزیزانی که طالب فرزند صالح و سالم هستند عنایت ویژه کنه، و به خانواده ما هم توفیق داشتن فرزندان صالح و سالم بیشتر را عنایت کند. به فضل الهی امیدوارم و یه چیزی تو دلم میگه زایمان چهارم راحتتری دارم و بدون مشکل ان شاالله. چون اوّلا خدا رو دارم و ثانیاً اهل بیت علیهم السلام رو... راستی این رو هم بگم که: همسرم سه روز در هفته تهران نیستن یکبار از ماه (بطور متوسط) ماموریت چندین روزه دارن... بدلیل سانحه رانندگی که برای برادرشوهرم اتفاق افتاد، همسرم تک پسر خانواده شدن و از تولد بچه اولم تا به امروز مسئولیت رسیدگی به پدر و مادرشون رو هم بعهده دارن و همزمان با بارداری سوم من، پدرشوهرم سکته مغزی کردن و ... خلاصه گاهی اوقات حس همسر شهید زنده بهم دست میده😄 اگر باور داشته باشیم که زندگی با سختی عجین هست و ازش گریزی نیست، می تونیم اون مدل سختی رو انتخاب کنیم که در کنارش لذتهای خاص خودش رو هم داره... 🆔 @asanezdevag