. مُسدَّس میلاد امام محمّد باقر علیه السلام این مدینه ستاره‌باران است چشمِ خورشید خیره بر آن است داخلِ مَهد روحِ ایمان است روزگارِ زمین درخشان است جانِ دین رویِ دستِ جانان است این پسر از تبارِ ایران است پسری از تبارِ شیرِ خداست نوه‌یِ پادشاهِ کرب‌وبلاست باقرُالعلمِ مکتبِ مولاست گلِ سجّاد و جلوه‌یِ زهراست لحظه‌ای که برابرِ سقّاست .... ماه و خورشیدِ حق نمایان است پنجی از جنسِ پنج تن آمد وارثِ علمِ مؤتمن‌‌ آمد یادگارِ اباالحسن آمد گلِ زهرا سویِ وطن آمد حَسَنینی به یک بدن آمد آسمان را ببین که حیران است آسمان ماتِ این قیام و قُعود حیدرِ دیگری به وقتِ سجود کرمِ مجتبی در این مولود عشقِ شاهِ وفا به تار وُ به پود انتهایِ درخشِشَش موعود شاهدِ غرّشِ دلیران است کربلایِ حماسه‌ها لبّیک پسرِ سجده و دعا لبّیک شاهدِ نایِ نینوا لبّیک دیده‌ای لَعلِ تشنه را لبّیک پابرهنه چرا ؟! کجا؟! لبّیک جشنِ دلدار و دل پریشان است به پریشانیِ غروبِ دهم به همان حرصِ مُلک و آن گندم به نشانیِ نیزه کردم گم راهِ شادی وُ می‌رسم بر سُم زیرِ سُم جسم وُ پایِ مجلسِ خُم .... کَعبِ نِی سهمِ کام و دندان است کربلاییِ کربلا در شام کاروان بود و طعنه و دشنام سنگ آمد به سویتان از بام حاجیان رویِ نیزه در اِحرام علیَ‌الاسلام اَلسّلام تمام چون حرم میهمانِ ویران است ذکرِ ویرانه‌یِ عذاب حسین دَمِ دُردانه‌ بی‌حساب حسین روضه‌یِ مشکِ خشک و آب حسین تپشِ قلبِ بوتراب حسین ریشه‌یِ نابِ انقلاب حسین شاهِ لب‌تشنه اَلعجل‌خوان است ✍ .