#داستان_کودکانه
شهر پرنده ها🌹
روزی روزگاری، شهری بودکه پرندگان زیادی در ان زندگی می کردند.
و طوطی رئیسِ آن شهر بود.
پرنده ها با گِل و چوب های ریز برای خودشان خانه ساخته بودند.
اما یک روز، بارانِ فراوانی باریدو سیل جاری شد.
قدرتِ باران آنقدر زیاد بود که درختها را تکان می داد و لانه های پرنده ها از بالای درختها به زیر افتاد.
و خراب شد.
وقتی طوفان تمام شد.
پرنده ها دیگر لانه ای نداشتند.
طوطی همه پرنده هارا جمع کرد و گفت:
همه باید به هم کمک کنید و تمامِ لانه ها را بازسازی کنید.
به خاطرِ بارندگی گِل بسیاری بوجود آمده بود.
همه پرنده ها مشغول جمع کردنِ گِل شدند.
وبا کمک هم یک یکِ لانه هارا از نو ساختند .والبته این بار ، لانه های محکمی ساختند که در اثرِ باران و طوفان و سیل خراب نشود .
واز آن به بعد با آرامش کنارِ هم زندگی کردند.
وخدا را شکر کردند.
از آن به بعد هر چه سیل وطوفان امد دیگر لانه پرنده ها خراب نشد .
(محمد حسین)
https://t.me/joinchat/AAAAAE-wggMdiSE6sfRj_w
http://eitaa.com/joinchat/2376597514Cd7df27c490
اسراردرون