♻️ادامه تفسیر آیه 29 👇👇👇 3 -گاه به قشر متراكم هواى اطراف زمین گفته شده : و جعلنا السماء سقفا محفوظا : ما آسمان را سقف محكم و محفوظى قرار دادیم ( انبیاء - 32 ) زیرا مىدانیم جو زمین كه همچون سقفى بر بالاى سر ما قرار دارد ، داراى آنچنان استحكامى است كه كره زمین را در برابر سقوط سنگهاى آسمانى حفظ مىكند ، این سنگها كه شبانه روز ، مرتبا در حوزه جاذبه زمین قرار گرفته و به سوى آن جذب مىشوند ، اگر این قشر هواى متراكم نبود ما مرتبا در معرض سقوط این سنگهاى خطرناك بودیم ، اما وجود این قشر ، سبب مىشود كه سنگها پس از برخورد با جو زمین مشتعل و سپس خاكستر شود. 4 -و گاهى به معنى كرات بالا آمده است ثم استوى الى السماء و هى دخان : به آسمانها پرداخت در حالى كه دود و بخار بودند ( و از گاز نخستین ، كرات را آفرید ) ( فصلت - 11 ) . اكنون به اصل سخن باز گردیم ، در اینكه مقصود از آسمانهاى هفتگانه چیست ؟ مفسران و دانشمندان اسلامى بیانات گوناگونى دارند و تفسیرهاى مختلفى كردهاند : 1 -بعضى آسمانهاى هفتگانه را ، همان سیارات سبع مىدانند ( عطارد زهره ، مریخ ، مشترى ، زحل ، و ماه و خورشید ) كه به عقیده دانشمندان فلكى قدیم جزء سیارات بودند. 2 -بعضى دیگر معتقدند كه منظور طبقات متراكم هواى اطراف زمین است و قشرهاى مختلفى كه روى هم قرار گرفته است . 3 -بعضى دیگر مىگویند : عدد هفت در اینجا به معنى عدد تعدادى ( عدد مخصوص ) نیست ، بلكه عدد تكثیرى است كه به معنى تعداد زیاد و فراوان مىباشد ، و این در كلام عرب و حتى قرآن نظائر قابل ملاحظهاى دارد مثلا در آیه 27 سوره لقمان مىخوانیم : و لو ان ما فى الارض من شجرة اقلام و البحر یمده من بعده سبعة ابحر ما نفدت كلمات الله : اگر درختان زمین قلم گردند ، و دریا مركب ، و هفت دریا بر آن افزوده شود ، كلمات خدا را نمىتوان با آن نوشت. به خوبى روشن است كه منظور از لفظ سبعه در این آیه عدد مخصوص هفت نیست بلكه اگر هزاران هزار دریا نیز مركب گردد ، نمىتوان علم بىپایان خداوند را با آن نگاشت . بنابر این سماوات سبع اشاره به آسمانهاى متعدد و كرات فراوان عالم بالا است بى آنكه عدد خاصى از آن منظور باشد. 4 -آنچه صحیحتر به نظر مىرسد ، این است كه مقصود از سماوات سبع همان معنى واقعى آسمانهاى هفتگانه است ، تكرار این عبارت در آیات مختلف قرآن ، نشان مىدهد كه عدد سبع در اینجا به معنى تكثیر نیست ، بلكه اشاره به همان عدد مخصوص است. منتها از آیات قرآن چنین استفاده مىشود كه تمام كرات و ثوابت و سیاراتى را كه ما مىبینیم همه جزء آسمان اول است ، و شش عالم دیگر وجود دارد كه از دسترس دید ما و ابزارهاى علمى امروز ما بیرون است و مجموعا هفت عالم را به عنوان هفت آسمان تشكیل مىدهند. شاهد این سخن اینكه : قرآن مىگوید : و زینا السماء الدنیا بمصابیح : ما آسمان پائین را با چراغهاى ستارگان زینت دادیم ( فصلت - 12). در جاى دیگر مىخوانیم : انا زینا السماء الدنیا بزینة الكواكب : ما آسمان پائین را با كواكب و ستارگان زینت بخشیدیم ( صافات - 6). از این آیات بخوبى استفاده مىشود كه همه آنچه را ما مىبینیم و جهان ستارگان را تشكیل مىدهد همه جزء آسمان اول است ، و در ماوراى آن شش آسمان دیگر وجود دارد كه ما در حال حاضر اطلاع دقیقى از جزئیات آن نداریم. و اما اینكه گفتیم شش آسمان دیگر براى ما مجهول است و ممكن است علوم از روى آن در آینده پرده بردارد ، به این دلیل است كه علوم ناقص بشر به هر نسبت كه پیش مىرود از عجائب آفرینش تازههائى را بدست مىآورد ، مثلا علم هیئت هم اكنون بجائى رسیده است كه بعد از آن ، تلسكوپها قدرت دید را از دست مىدهند ، آنچه رصدخانههاى بزرگ كشف كردهاند ، فاصلهاى به اندازه هزار میلیون ( یك میلیارد ) سال نورى مىباشد ، و خود معترفند كه تازه این آغاز جهان است نه پایان آن ، پس چه مانع دارد كه در آینده با پیشرفت علم هیئت آسمانها و كهكشانها و عوالم دیگرى كشف گردد . بهتر این است كه این سخن را از زبان ، یكى از رصدخانههاى بزرگ جهان بشنویم 3 -عظمت كائنات رصدخانه پالومار عظمت جهان بالا را چنین توصیف مىكند. ...تا وقتى كه دوربین رصدخانه پالومار را نساخته بودند ، وسعت دنیائى كه بنظر ما مىرسد بیش از پانصد سال نورى نبود ، ولى ، این دوربین وسعت دنیاى ما را به هزار میلیون سال نورى رساند ، و در نتیجه میلیونها كهكشان جدید كشف شد كه بعضى از آنها هزار میلیون سال نورى با ما فاصله دارند ، ولى ، بعد از فاصله هزار میلیون سال نورى فضاى عظیم ، مهیب و تاریكى به چشم مىخورد كه هیچ چیز در آن دیده نمىشود ، یعنى روشنائى از آنجا عبور نمىكند تا صفحه عكاسى دوربین رصدخانه را متاثر كند . ولى بدون تردید در آن فضاى مهیب و تاریك صدها میلیون كهكشان وجود دارد كه دنیائى كه در سمت ما است با جاذبه به آن كهكشانها نگهدارى مىشود .