🏴 📖 بد جور دلشکسته‌ای و گریه می‌کنی از اشک چهره شسته‌ای و گریه می‌کنی بگذار تا عبایِ تو را ما تکان دهیم بر خاک‌ها نشسته‌ای و گریه می‌کنی امشب به صبح امر بفرما طلوع مکن امشب عجیب خسته‌ای و گریه می‌کنی خونِ جگر برای شما قوت شب شده با ناله عهد بسته‌ای و گریه می‌کنی زنجیرها که پشتِ تو را زخم کرده‌اند هر روز بینِ دسته‌ای و گریه می‌کنی هیئت تمام شد، همه رفتند و تو هنوز یک گوشه‌ای نشسته‌ای و گریه می‌کنی آبی بزن به صورتِ مادر،زِ دست رفت چون مادرت شکسته‌ای و گریه می‌کنی ✍🏻 حسن لطفی ◼️◾️▫️◾️◼️ «آستانِ مهر» | @astanehmehr