📚
داستان مدیری که کارمندانش را
نمی شناخت!
روزی مدیر یکی از شرکتهای بزرگ در
حالیکه به سمت دفتر کارش میرفت
چشمش به جوانی افتاد که در کنار دیوار
ایستاده بود و به اطراف خود نگاه میکرد.
جلو رفت و از او پرسید: شما ماهانه چقدر
حقوق دریافت میکنی؟
جوان با تعجب جواب داد: ماهی دوهزار
دلار.
مدیر با نگاهی آشفته دست به جیب شد
و از کیف پول خود شش هزار دلار را در
آورده و به جوان داد و به او گفت: این
حقوق سه ماه تو، برو و دیگر اینجا پیدایت
نشود، ما به کارمندان خود حقوق
میدهیم که کار کنند نه اینکه یکجا
بایستند و بیکار به اطراف نگاه کنند!
جوان با خوشحالی از جا جهید و به سرعت
دور شد.
مدیر از کارمند دیگری که در نزدیکیاش
بود پرسید: آن جوان کارمند کدام قسمت
بود؟
کارمند با تعجب از رفتار مدیر خود به او
جواب داد: او پیک پیتزافروشی بود که
برای کارکنان پیتزا آورده بود !!!
#داستان
#داستان_کوتاه
✨
@avayeqoqnus✨