📜 بزرگی كه در ثروت، قارون زمان خود بود، اجل فرا رسيد و اميد زندگاني قطع كرد. جگر‌گوشگان خود را حاضر كرد. گفت: ای فرزندان، روزگاري دراز در كسب مال، زحمت‌های سفر و حضر كشيده‌ام و حلق خودرا بـه سرپنجه گرسنگي فشرده‌ام، هرگز از محافظت آن غافل مباشيد و بـه هيچ وجه دستِ خرج بدان نزنيد. اگر كسی با شـما سخن گويد كه پدر شـما را در خواب ديدم قليه حلوا مي‌خواهد، هرگز بـه مكر آن فريب نخوريد كه آن، من نگفته باشم و مرده چيزي نخورد. اگر من خود نيز بـه خواب شـما بيايم و همين التماس كنم، بدان توجه نبايد كرد كه آن را خواب و خيال و رويا خوانند. چه بسا كه آن را شيطان بـه شـما نشان داده باشد، من آنچه در زندگي نخورده باشم در مردگي تمنا نكنم. اين بگفت و جان بـه خزانه مالك دوزخ سپرد. @avayeqoqnus