عقاب داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید.
کلاغ و کرکس هم مشغول خوردن لاشه
گندیدهی آهویی بودند.
جغد دانا و پیر هم بالای شاخهی درختی
به آنها خیره شده بود.
کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند:
این عقاب احمق را میبینی؟ بخاطر غرور
احمقانه اش دارد جان می دهد!
اگه بیاید و با ما هم سفره شود نجات
پیدا می کند. حال و روزش را ببین...
آیا باز هم می گویی عقاب سلطان
پرندگان است؟
جغد خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل
کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد.
او عقاب است، از گرسنگی خواهد مُرد اما
هیچ وقت اصالتش از دست نخواهد داد.
از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است
نه چقدر زیستن.
#تلنگر
✨
@avayeqoqnus✨