📜 یاد دارم که در ایام طفولیت مُتَعَبِّد بودمی و شب‌خیز و مولع* زُهد و پرهیز. شبی در خدمت پدر، رحمةُ الله علیه، نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مُصحَف* عزیز بر کنار گرفته و طایفه‌ای گردِ ما خفته. پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمی‌دارد که دوگانه‌ای بگزارد. چنان خوابِ غفلت برده‌اند که گویی نخفته‌اند که مرده‌اند. گفت: جانِ پدر! تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستینِ خلق افتی*. 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 * مولع: مشتاق، حریص * مصحف: قرآن کریم * در پوستین خلق افتادن: کنایه از غیبت کردن   🔻 برگرفته از باب دوم گلستان سعدی ✨@avayeqoqnus