🌿 🪴 🌿 رفتی و همچنان به خیال من اَندَری گویی که در برابر چشمم مُصوری فکرم به منتهای جمالت نمی‌رسد کز هر چه در خیال من آمد نکوتری مه بر زمین نرفت و پری دیده برنداشت تا ظَن برم که روی تو ماه است یا پری تو خود فرشته‌ای نه از این گل سِرشته‌ای گر خلق از آب و خاک تو از مُشک و عنبری ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست کز تو به دیگران نتوان برد داوری با دوست کنج فقر بهشت است و بوستان بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری تا دوست در کنار نباشد به کام دل از هیچ نعمتی نتوانی که برخوری گر چشم در سرت کنم از گریه باک نیست زیرا که تو عزیزتر از چشم در سری سعدی به وصل دوست چو دستت نمی‌رسد باری به یاد دوست زمانی به سر بری @avayeqoqnus