مهدی مسائلی: ⚡️نقدی بر شیعه‌سازیِ اهل‌سنت(بخش اول) ✍مهدی مسائلی روحانیون و مبلغین شیعه در تعامل با اهل‌سنت نباید به دنبال شیعه‌سازی یا به قول معروف مستبصرکردن آنها باشند، زیرا این رویکرد بیش از آن که برای شیعه دوست و همراه اضافه کند، بر حساسیت و دشمنی اهل‌سنت نسبت به شیعه می‌افزاید و در حجاب تقابل مذهبی، آنها را از تعالیم و آموزه‌های عمومی اهل‌بیت(ع) دور می‌کند. افزون بر آن‌که چنین رویکردی در غالب موارد با مجادله و گفتگوهای مخاصمه‌آمیز همراه خواهد بود و مبلغین شیعه را به جای هدایت‌گری مردم، به ورطه دشمنی با آنها می‌کشاند. بر این اساس، در روایات فراوانی ائمه، شیعیان را از دعوت کردن دیگرمسلمانان به مذهبِ خویش نهی کرده‌اند. شیخ کلینی در کتاب کافی این روایات را در بابی با عنوان «بَابٌ فِي تَرْكِ دُعَاءِ النَّاس؛ باب دعوت نكردن مردم[به تشیع]» جمع کرده است.( كافی، چاپ دار الحديث، ج3، ص537) در تعدادی از این روایات، ائمه(ع) برای متقاعد کردن شیعیان به ترک چنین رویه‌ای، متمسک به استدلال‌هایی شده‌اند ازجمله این‌که هدایت، دست خداست و اگر خدا نخواهد کسی با مجادله و مخاصمه مذهبی، شیعه نمی‌شود. در ادامه چند نمونه از این روایات ذکر می‌شود: 1. كُلَيْب بن معاويه می‌گويد: امام صادق(ع) به من فرمود: «إِيَّاكُمْ وَ النَّاسَ؛ إِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً، نَكَتَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةً ، فَتَرَكَهُ وَ هُوَ يَجُولُ لِذلِكَ وَ يَطْلُبُهُ؛ از مردم بپرهیزید(آنها را به مذهب خود دعوت نکنید) همانا خداى عزوجل چون خير بنده‌اى را بخواهد، در دلش نقطه و اثرى گذارد (نور هدايت در دلش افكند) و او را رها كند، او خود به دنبال این مذهب می‌آید و آن را می‌جويد.»(كافی، چاپ دار الحديث، ج3، ص 538) 2. ثابت ابی سعيد می‌گوید: امام صادق(ع) به من فرمود: «يَا ثَابِتُ، مَا لَكُمْ وَ لِلنَّاسِ؟ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ، وَ لَاتَدْعُوا أَحَداً إِلى أَمْرِكُمْ؛ فَوَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ أَهْلَ السَّمَاءِ وَ أَهْلَ  الْأَرْضِ اجْتَمَعُوا عَلى أَنْ يُضِلُّوا عَبْداً يُرِيدُ اللَّهُ هُدَاهُ، مَا اسْتَطَاعُوا؛ كُفُّوا عَنِ النَّاسِ، وَ لَا يَقُولُ أَحَدُكُمْ:أَخِي  وَ ابْنُ عَمِّي وَ جَارِي؛ فَإِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً طَيَّبَ رُوحَهُ، فَلَا يَسْمَعُ بِمَعْرُوفٍ إِلَّا عَرَفَهُ، وَ لَا بِمُنْكَرٍ إِلَّا أَنْكَرَهُ، ثُمَّ يَقْذِفُ اللَّهُ فِي قَلْبِهِ كَلِمَةً يَجْمَعُ بِهَا أَمْرَهُ؛ ای ثابت، شما را با مردم چكار؟ از مردم دست برداريد و هيچ كس را به مذهب خود دعوت نکنید، به خدا كه اگر اهل آسمان و اهل زمين تصميم گيرند كه بنده‌اى را كه خدا هدايتش را خواسته گمراه كنند نتوانند. از مردم دست برداريد، و هيچ‌كس از شما (از سر دل‌سوزى) نگويد: اين برادر من است، این پسر عموى من است، این همسايه من است، زيرا هرگاه خداى عزوجل خير بنده‌اى را خواهد، روحش را پاكيزه كند، آن‌گاه هر خوبى را بشنود بشناسد و بپذيرد و هر بدی به گوشش رسد انكار كند، سپس خدا در دلش كلمه‌اى افكند كه به سبب آن كارش را فراهم سازد.» (كافی، ج3، ص39) 3. در روایت دیگری امام صادق(ع) می‌فرماید: «اجْعَلُوا أَمْرَكُمْ لِلَّهِ، وَ لَا تَجْعَلُوهُ لِلنَّاسِ؛ فَإِنَّهُ مَا كَانَ لِلَّهِ، فَهُوَ لِلَّهِ؛ وَ مَا كَانَ لِلنَّاسِ، فَلَا يَصْعَدُ إِلَى اللَّهِ، وَ لَا تُخَاصِمُوا النَّاسَ لِدِينِكُمْ؛ فَإِنَّ الْمُخَاصَمَةَ مَمْرَضَةٌ لِلْقَلْبِ؛ تبلیغ دین را به منظور جلب رضاى خدا انجام دهيد نه براى جلب رضاى مردم. آنچه براى مردم باشد به پيشگاه او بالا نمی‌رود. به خاطر مذهب خودتان و گسترش آن، با مردم جدل نكنيد كه مجادله دل را مريض می‌كند.»( این روایت با چند سند دیگر نیز نقل شده و در آنها آمده است:«وَ لَا تُخَاصِمُوا بِدِينِكُمُ النَّاسَ؛ در مسائل مذهبی با مردم جدل نكنيد».كافی، ج3، ص404 و 540 ) 4. از بعضی روایات مشخص می‌شود که علتِ نهی ائمه(ع) از دعوت به تشیع آثار ضد تبلیغی این عمل برای مذهب است. چنانچه در روایتی ابی‌بصير از امام صادق(ع) سؤال می‌کند:« أَدْعُو النَّاسَ إِلَى مَا فِي يَدِي؛ مردم را به آنچه در دستم [از ولايت] دارم دعوت كنم؟» امام در پاسخ می‌فرماید: نه. او می‌گوید: «إِنِ اسْتَرْشَدَنِي أَحَدٌ أُرْشِدُهُ؛ اگر كسى از من راهنمايى خواست راهنمايى كنم؟» امام می‌فرماید: «نَعَمْ إِنِ اسْتَرْشَدَكَ فَأَرْشِدْهُ فَإِنِ اسْتَزَادَكَ فَزِدْهُ فَإِنْ جَاحَدَكَ فَجَاحِدْهُ؛ بله راهنمای‌اش کن، و اگر بيشتر از شما راهنمايى خواست بيشتر راهنمايى‌اش كن و اگر با تو از سر انکار در آمد تو نیز او را انکار کن.»( توضیح علامه مجلسی: اینکه فرمود: «تو نیز او را انکار کن» یعنی عقیده‌ات را آشكار مكن) ............ @azadpajooh