معرفی کتاب نام کتاب:👈 بادبادک‌ باز نویسنده: 👈خالد حسینی خلاصه: 👈 سرگذشت زندگی دو کودک افغانستانی است که از دو قشر فقیر و ثروتمند هستند. این دو کودک با هم دوست می‌شوند و به مرور زمان که روزگار می‌گذرانند، وقایعی در زندگی روزمره آنان رخ می‌دهد که حال و روز مردم این کشور را به تصویر کشیده است. داستانی که ماجراهای تلخ و شیرین در آن نهفته است گرچه تلخی آن بر شیرینی‌اش می‌چربد، اما نویسنده با چنان مهارت و جاذبه‌ای نگاشته است که خواننده را همچون آهنربا به دنبال خود می‌کشاند تا ببیند ادامه‌ی ماجرا به کجا می‌انجامد. واژه‌های منتخب از این کتاب:👇 سماجت/ کوچه متروک/ عاصی/قلاب‌سنگ/ قدغن/ سقلمه/ مرد خپل/ اعقاب/دفینه/ کلاه چرمی کابویی/قیقاج/ شعر من با این واژه‌ها:👇 چه روزگار قیقاجی است با آن کوچه‌های متروک خاک خورده و کلاه چرمی کابویی انگار دفینه‌ی اعقابش را از من طلب دارد یا مرا خپل حساب کرده چراغ سبز نشان می‌دهد و با چراغ قرمز قدغن می‌کند عاصی شده‌ام از دستش کاش می‌توانستم با قلاب‌سنگ نشانه بگیرم این شیطان یک چشم را