از قلب من به قلب تو راه آفریده‌اند راهی که از مسیر نگاه آفریده‌اند زیباتر از جمال تو پیدا نمی‌شود مه را شبیه روی تو ماه آفریده‌اند وصفی برای زلف تو پیدا نشد، از آن شب را به رنگ زلف سیاه آفریده‌اند مانند گل لطیفی و مانند شبنمی آری تو را نسیم پگاه آفریده‌اند آیینه‌ی جمال تو را تاب آه نیست یاللعجب! برای چه آه آفریده‌اند!؟ ما را توان هجر تو دیگر نمانده است چون کوه غم مقابل کاه آفریده‌اند بگذار تا که سر بگذارم به شانه‌ات آن شانه را که پشت و پناه آفریده‌اند