┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•
جوانان بنی هاشم بیایید...
#قسمت_دوم_روضه و توسل به حضرت علی اکبر سلام الله علیه اجرا شده شب هشتم محرم ۹۹ به نفس
حاج سید مجید بنی فاطمه •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
کدوم حسین رو صدا می زنی؟ پیغمبر وقتی وارد خانه شد، دید داره زهرا گریه میکنه،گفت: عزیزِ دلم، چرا گریه میکنی؟ عرض کرد:یا رسول الله! این بچه ای که در رَحِمِ منِ با من حرف میزنه.پیغمبر فرمود:فاطمه جان! وقتی تو هم در رَحِمِ مادرت،خدیجه ی کبری بودی با مادرت حرف میزدی، عرض کرد:بابا! یارسول الله! اون روز من مادرم خدیجه ی کبری رو دلداری میدادم، اما این بچه جگرِ من رو میسوزنه،این زیرِ لب میگه:" یا اُمّاه! اَنَا الغَریب، یا اُمّاه! اَنَا المَظلوم" اما بابا از صبح تا حالا حرف زدنش عوض شده، هی زیرِ لب میگه: "یا اُمّاه! اَنَا العَطشان"
الان کربلا چه خبرِ؟ امشب شبِ جوان هاست، با شب های دیگه فرق میکنه،امشب شبِ علی اکبرِ،آی مردم! شب های جمعه یادت باشه اگه کربلا بودی روضه علی اکبر رو نخونید، بذار بی مقدمه برات روضه بخونم: رفتن کربلا، با همه ی خستگی که پیاده رفته بودن،یه نگاهی کردن به شیخِ کاروان گفتن: هر سال تو برامون روضه و نوحه میخوندی، چرا برامون روضه نمیخونی؟گفت: باشه، دفترِ نوحه رو باز کرد، گفت: هر چی بیاد می خونم، دفتر رو باز کرد، یه وقت دید نوحه ی علی اکبر اومده، شبِ جمعه ای بود، شروع کرد نوحه خوندن، جوانها دورش رو گرفتن،"میخوام شما هم مثلِ اونا سینه بزنید، به یادِ همه ی شهدا و رزمنده ها،یادت باشه همه کارهایِ پدرها دستِ پسرِ بزرگِ، هرکاری امشب داری باید بگی: یا علی اکبر! من روضه ام تو این نوحه است، دستت رو بیار بالا..."*
جوانانِ بنی هاشم بیایید
علی را بر دَرِ خیمه رسانید
*تا حالا از خودت پرسیدی چرا ابی عبدالله گفت:جوانانِ هاشمی بیان ببرن،آخه از صبح هر کی رو زمین افتاده ابی عبدالله خودش تنهایی آورده تو خیمه، اما با این بدن چه کردن؟ همچین که این نوحه رو میخوند،جوانها تو حرمِ ابی عبدالله سینه میزدن، رسید به بندِ دوم...*
بگویید مادرش لیلا بیاید
تماشایِ قَدِ اکبر نماید
*همچین که سینه زدن،نوحه اش تمام شد، روضه اش تمام شد،گفت: همه بریم استراحت کنیم، فردا با یه حالِ بهتری بیاییم حرمِ ابی عبدالله،آخه پیاده از شهرشون اومده بودن کربلا، زیرِ لب میگفتن:حسین جان! الحمدالله نمردیم حرمت رو دیدیم آقا، یکی گفت: آقا!مادرم مریض بود نتونست بیاد، هر کی یه چیزی میگفت،عاقبت رفتن استراحت بکنن، روضه خون همچین که سرش رو رویِ بالش گذاشت استراحت کنه،وسط هایِ خوابش دید بهش گفتن:بلند شو،گفت: خسته ام خیلی راه اومدم، گفتن: ابی عبدالله اومده دیدنت، بلند شد، گفت: ما این همه راه اومدیم،آقاجانِ ما چرا زحمت کشیده،گفتن:دستور خودِ ابی عبدالله است، میگه: یه مرتبه دیدم در بازشد،قرصِ ماه وارد شد: "صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه" میگه: همچین که سلام دادم،حضرت جوابِ سلام دادن، فرمودن: من به سه دلیل اومدم،اولیش رو بهت بگم: هر کی دیدنِ من بیاد، منم دیدنش میآم...
دوم اینکه: تو شهرتون روضه که می گیرید، دَمِ در یه پیرمردِ با اخلاصی هست، چایی دستِ مردم میده، گاهی هم کفش جفت میکنه، از راه دور به من سلام داده، برگشتی بگو: آقا! بهت سلام رسونده...
فرمود:مطلب سوم اینکه یادت باشه اگه از این به بعد اومدی شب جمعه کربلا، تو حرمِ من دیگه روضه ی علی اکبر نخون...آخه شب های جمعه مادرِ پهلو شکسته ام کربلاست،طاقت نداره روضه ی علی رو بشنوه....
↫『
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال
#جایز نبوده و مصداق بارز
#حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#روضه_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#شب_هشتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
✓اینستاگرام↶
http://instagram.com/babolharam__net