|⇦• روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ عاشورا سال 1397 به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄• 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. •┄┅═══••↭••═══┅┄• اگر نازی کند دختر، خریدارش پدر باشد بزرگی کن ببوس این دختر کوچکتر خود را بابا رو از اسب آورد پایین. نشست تو بغلش... بابا یادته؟ "دختر داری یا نه؟ دیدی وقتی زبون وا می کنه شیرین زبونی می کنه دلتو می بره؟ خبر داشت چه خبر شده" بابا یادته تو راه که میومدیم خبر شهادت مسلمو دادن، دخترشُ رو پات نشوندی؟ "از اون موقع این دختر یادش بود، تو ذهنش بود." بابا نوازشش کردی بغلش کردی گفتی من دایی تَم من سایه سرتَم. من کنارتم من همه جا باهاتم غصه نخوری تنها نیستی. زینب هست من هستم...بابا داری میری مارو به کی می سپُری؟ یه جوری داری میری می دونم دیگه برنمی گردی بابا! "یه حرفی زد صدای گریه ي حسین رو بلند کرد. یکی از اون جاهایی که نوشتن بلند گریه کرد "وَ غُشِیَ عَلَیهِم" اینجاست که انقدر گریه کرد که از حال رفت" صدا زد" بابا! ز دورادور می دیدم... بابا یه صحنه ای دیدم سوال دارم. من تا حالا بدرقه زیاد دیدم. آدم کسی رو می خواد بدرقه کنه پیشونیش رو می بوسه، صورتش رو می بوسه، چونه شو می بوسه، بابا اولین بارمه می بینم زیر گلوی کسی رو میخواد ببوسن. عمه م چرا زیر گلوتو بوسید؟ ابی عبدالله بغلش کرد. "لاتحرقی قلبی بدمئک حسرتا" ايقدر منو آتیش نزن دخترم بذار برم. با هم گریه کردن. بغلش کرد نوازشش کرد آرومش کرد. "آماده ای یا نه؟ یه ناله عاشورایی... قول دادم خیلی اذیتت نکنم" اینجا بابا دختر رو بغل کرد. هر دیدی یه بازدیدی داره. هر رفتی یه آمدی داره. ساعتی بعد همین دختر اومد تو گودال قتلگاه. دید عمه اش یه بدن پاره پاره رو بغل کرده. این بدنِ کیه؟ فرمود دخترم این بدن بابات حسینِ. خودشو انداخت رو بدن. اي حسین... لااله الا الله. یه دختر روي بدن باباش بیفته، بهانه بگیره و گریه کنه چه می کنن؟ شما چه می کنید؟ چجوری بغلش می کنید؟ میان نوازشش میدن، میان بغلش می کنن، بوسش می کنن... من نمیگم عبارت مقتله. نمی دونم جرأت دارم معنا کنم؟ شب عاشوراست. سکینه بابارو بغل کرد. "فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب" عرب های نامحرم دورش حلقه زدن. "فجروها عن جسد ابیها ..." یکی معجر رو میکشه. یکی لباساشو میکشه. یکی موهارو میکشه. یکی تازیانه می زنه. دستاشو گذاشت رو سرش. بابا پاشو ببین. پاشو عمه مو کشتن. زینب اومد جلو گفت: نزنیدش این امانت حسینِ... نانجیبا با سیلی تو صورت زینب زدن. اي حسین... بعضی از مقاتل نوشتن رقیه خواب بود اون ساعتا. از حال رفته بود بیهوش تو خیمه افتاده بود. خوب شد رقیه بیهوش بود، خواب بود. و اِلا اونم می اومد تو گودال. زیر دست و پا بچه سه ساله از بین می رفت... دستت رو بیار بالا. شب عاشوراست. شب استغفاره. هنوز روضه داریم... دستتو بیار بالا، اشکتم بمال کف دستت. با همه وجودت... با همه عشقی که به حسین داری... "باالحسینِ، الهی العفو..." شب قدرِ. جامونده های عرفه، جامونده های ماه رمضون، الهی العفو... ↫ ﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾ ________ ‼️کپی برداری به جهت کسب درآمد (تهیۀ جزوه و سی دی و نرم افزارهایِ پولی) از مطالبِ کانال نبوده و حق الناس محسوب میشود. ┄•┄┅═══••↭••═══┅┄• ✅ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ https://eitaa.com/babolharam_ir ✘تلگرام JOin↶ https://t.me/babolharam_mihanblog_com ✘اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam.ir