🕸عنوان: بهائیت دین نیست(۲)
🔹مقدمه ی چاپ سوم نصیحت برادرانه
بسم الله الرحمن الرحیم عزیزان محسوس تر چیزی که انسان قادر بر انکار آن نیست این است که این سرای ناپایدار، رهگذر است و با سرعت زمان از این صحنه بیرون میرود. هیچ برهانی برای اثبات این مطلب محکم تر از این نیست که بنگرد، روزی در رحم و جنین بود و روزی پیر و شکسته شد و نیرو و نشاط و امید و آرزو را خواه و ناخواه از دست داد و در خلال دوران گذران عمر حسا و وجدانا دریافت که بدون برنامه و دستور نمی توانست قدمی بردارد و راهی بسپارد بلکه در تمام کارهایش دستوری را زیر نظر داشت که طبق آن امورش را منظم میکرد پس بشر مسافر است و این مسافر بدون دستور و راهنمائی راهنما نمی تواند حرکت کند مطلبی را درک میکند لکن در فراگرفتن دستور گاه به اشتباه می افتد و از پی کسی می رود که او خود حیران حرکت می کند و هر دم خیالی و پریشانی در کردار و گفتارش آشکار است. کسی که اندک بهره ای از عقل داشته باشد نمی تواند برای این کارگاه عظیم که خود نیز جزئی از آن است معتقد به صانعی باشد نمی تواند خود را بلا تکلیف و خلقت و وجودش را که در آفرینشش مهارتی عجیب به کار رفته که با کلید فکر قفلهای بسته ی اسرار خلقت را می گشاید مهمل بداند و نمی تواند خود را بی نیاز از راهنما ببیند از طرفی هم فطرتش ممد و کشاننده ی او است به این طریق، چنان که وجدانا می بیند هر گاه دو نفر که با یکدیگر به سر میبرند اگر یکی تابع دیگری نباشد ولو على سبيل البدليه، که گاهی این یک آمر باشد. و گاه آن یک برای آنها زندگی تلخ است و زیستن میسر نیست پس حال که چنین است چو خواهی پیشوا گیری بیندیش که چون یعسوب باشد خالی از نیش این برنامه همان است که میگوئیم دین و این راهنما همان است که می گوئیم رسول یعنی نماینده ی صانع و آفریننده که خواست او را به ما بفهماند و راه و رسم رسیدن به آن را به ما بیاموزد، ما را برای خدا بخواهد نه برای خودش به ما عبدالله بنده ی خدا نام گذارد نه / غنام الله گوسفندان خدا تا از شیر و پشم و گوشت و استخوان و زاد و ولد ما به سود خودش بهره برداری کند. دستور دین باید وفق نظام طبیعت و حافظ مال جان ،ناموس فکر و عقل بشر باشد. حدود و تغوری داشته باشد که متعدی از آن کیفر بیند تا به جای خود نشیند اینها کلیاتی است که هیچ خردمندی نمی تواند آن را انکار کند یا آن را سهل بشمرد. بشر دو دستگاه مستقل است روان و بدن که باید با مدد و کمک یکدیگر وظیفه ای را که در این عهده دار است انجام دهند. بهترین راه برای دریافتن این که بشر دو دستگاه است عالم خواب است که بدن در بستر افتاده بیهوش و از خود بی خبر لكن روانش به هر سو روان است و مسافرتها و دیدنیها و شنیدنیها و حزنها سرورها دارد.
همچنان که بدن که کارگر است محتاج به غذا و تقویت و استراحت است تا بتواند وظائفش را انجام دهد، هم چنان است روان که کارفرما است او نیز به غذا و تقویت و مدد و استراحت نیازمند است. هم چنان که غذا و مدد و تقویت بدن باید به اندازه و به وقت و مناسب و در حد استعداد مزاجش باشد هم چنان است غذای روان هم چنان که غذای نامناسب کمتر یا بیشتر از اندازه یا بی هنگام با آلوده بدن را فاسد میکنند و از کار می اندازد و چون بدن از کار افتاد روان نیز که محل ظهوری برای خود نمی یابد از کار خواهد افتاد. هم چنان است روان و روح آدمی که غذای نامناسب و آلوده و بیرون از اندازه کما و کیفا آن را فاسد خواهد کرد و از راهی که باید به واسطه ی به کار بردن بدن برود بازش خواهد داشت و گرفتار زبان و خسارت جبران ناپذیرش خواهد کرد. هم چنان که در تهیه و مقدار و به کار بردن بدن با آنکه محسوس است محتاج به راهنما هستیم و هر غذا را نمی توانیم بخوریم و در هر وقت به کار بریم در غذای روان و روح که غیر محسوس است و باید از طریق عقل و اندیشه تهیه شود به طریق اولی نیازمند راهنما هستیم بنابراین کار به این سادگی نیست که شخصی بگوید هر چه شد میخورم و هر جا شد می نشینم و از پی هر کس شد می روم تا به هر نحوی که باشد بگذرانم روز را دین باید قوی و محکم باشد تا بتواند بشر بلند پرواز را که مرغ افلاک است و چند روزی از معبر خاکش باید بگذرانند طوری اداره کند که خود را نیازد نه با سرعت به هر طرف بتازد و نه بستر خواب دائم برای خود اندازد. خور و خشم تنها طریق دو است بر این بودن آئین نابخرد است
📗کتاب بهائیت دین نیست،نویسنده: ابوتراب
#هدائی، ص۹
#کتاب #بهائیت_دین_نیست
🚫
@bahaiyat🚫