صبح ها که بچه ها میرن مدرسه ابوالفضل و سارا و حسین و عباس میمونن و من😅 ابوالفضل و سارا الان دیگه باهم قشنگ هم بازی شدن(البته گهگداری خیلی کم با هم دعواشونم میشه)ولی بیشتر بازیه تا دعوا حسین الان فعلا اونقدری به سن درک نرسیده میره باهاشون بازی کنه ها،ولی میزنه بازیشونو خراب میکنه😝 و این وسط یه دعوای خشمناکی هم اتفاق میوفته که باز خودشون از پس خودشون برمیان خداروشکر😄