📨 روایت فاطمیه 📜 روایت سی و چهارم - موکب هیئت فقه و شهادت درب مدرسه علمیه معصومیه 🔹چند شب را تحت عنوان میز گفتگو در خدمت مردم بودیم. مردمی که با هر تفکر و اعتقادی می آمدند چای ،نسکافه و یا دمنوشی میخوردند و در همین حین با اساتیدی که پشت میزها نشسته بودند گفتگو میکردند. 🔸تقریبا اکثر اساتیدی که در این طرح حضور داشتند از این سبک برنامه رضایت داشتند. در این چند شبی که خدمت اساتید بودیم، تجربیات و خاطرات جالبی را نقل کردند. 🔹از جوانی که قصد داشته اسلحه ای تهیه کرده و به دفتر علما حمله کند چون عامل بدبختی مملکت را حوزه میدانسته ولی وقتی با یکی از اساتید گفتگو می کند متوجه می شود حوزویان هم منتقد وضع موجود هستند 🔹یا از طلبه آفریقایی که از اجرای این طرح ذوق زده شده و گفته بود حتما در کشور خودش این طرح را اجرا خواهد کرد 🔹و یا از جوان افغانی که دانشجوی پزشکی کابل بود و بعد از اتفاقات افغانستان به ایران پناه می آورد و از لحاظ روحی در مرز متلاشی شدن بود، ولی با توصیه و راهنمایی اساتید امیدوار به ادامه تحصیل در ایران می شود 🔹و یا از پیرمردی که ۶۰ سال در آلمان زندگی کرده و الان به ایران آمده و به اساتید گفته بود: همه دنیا را گشتم، هیچ جا ایران خودمان نمیشود. 🔹و ده ها خاطره دیگری که مجال بیان آنها نیست. 🔸تقریبا وجه اشتراک صحبت های مردم این نکته بود که ای کاش حوزه این طرح را به طور دائم اجرا می کرد. مثلا هر هفته یک شب درهای حوزه به روی مردم بازی می شد و طلاب پای درد و دل مردم می نشستند... ✊بسیج مدرسه معصومیه قم: @basij_masoumieh