خبرگزاری بسیج البرز
ترکش توپ خورده بود به گلوی حاج حسین و رانندهاش خونریزیش شدید بود نمیذاشت زخمش رو ببندم میگفت: اول اون (رانندهاش رو میگفت) شنیدم حاج حسین زیر لب میگفت: اون زن و بچه داره امانته دست من کم کم چشماش داشت بسته میشد بیهوش شد ... شبیه شهدا رفتار کنیم..
#نعم_الرفیق_ما
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#الگوی_نسل_جوان
#مجنون
#خیبر
#شلمچه
#طلاییه
#راهیان_نور
#دفاع_مقدس
@basijalborz_irankochak