شب جمعه روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد جایی برای بوسه ی مادر ندارد گوید بنی یا بنی یا بنی برخیز آمد مادرت زهرا بنی دیدم خودم در عصر عاشورا بنی افتاده بودی زیر دست و پا بنی من بی وضو موی تورا شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم از تشنگی، لب های عطشانت به هم خورد ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد آیه به آیه نذر قرآنت به هم خورد راه تو را در گودی گودال بستند بر پیکر تو نیزه ها را می‌شکستند ایتا eitaa.com/basir_v