〰〰〰〰〰〰💖 〰〰〰〰〰☁️ 〰〰〰〰💖 〰〰〰☁️ 〰〰💖 〰☁️ ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.💞.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ.ـ برمی‌گردم سمتش. ابرو بالا می‌ده و می‌آد جلوتر: -تو چی گفتی؟ لبخند می‌زنم و آروم برای اینکه جلوی ارباب‌رجوعا آبروریزی نشه می‌گم: _گفتم به هم میاید مبارک باشه! شیرینی یادتون... عصبی حرفم و قطع می‌کنه: -تیکه آخر و می‌گم، همونی که زیرلب گفتی فکر کردی نمی‌شنوم! هرچی من می‌خواستم هیچی نگم اون بلندتر حرف می‌زد: -بهت گفتم باید احترام من و نگه داری! گفتم یا نه؟ با سر حرفش و تایید می‌کنم، کل آتلیه رو گذاشته روی سرش، از چی انقدر عصبی شده؟ مگه چی گفتم؟ بیشعور و که جلوی خودشم می‌گم! تازه بیشعور پیش بقیه حرفامون لنگ می‌اندازه... «-همین الآن وسایلت و جمع می‌کنی از اینجا می‌ری! فردا بیا درمورد جریمه حرف می‌زنیم... ماهلین از اتاق می‌آد بیرون و متعجب از این رفتاره مهیاره، نمی‌گه اما چشماش این و نشونم می‌ده. مهیار وارد اتاق می‌شه و در و محکم می‌بنده و ماهلین و پشت در می‌ذاره. من... مات موندم سرجام، یه کمی هم بغض کردم! چرا اینجوری کرد؟ من که چیزی نگفتم! گفتم اما حداقل چیزی نبود که انقدر عصبیش کنه! تعادل روانی نداره... مشتری‌ها همه خیره شدن به ما. گفت... برم؟ چه بهتررر! اصلا ارزش من بیشتر از این حرفاس! بادی نیستم که به این بیدا بلرزم... مهم نیست درست این ضرب‌المثل چیه، بید یا باد چه فرقی می‌کنه وقتی من و بیرون کرده و گفته فردا باید برای جریمه بیام. ای خدا سرم و به کجا بکوبم و خودم و خلاص کنم؟ همه رو برق می‌گیره ما رو چراغ نفتی! همه می‌گن بیا برای تسویه حساب، صاحبکار من می‌گه بیا برای جریمه. مرده شورش و ببرن، با اون صاحبکار گریش! ⛔️کپی حرام و پیگرد قانونی دارد. -.-.-.-.-.-.-.-.-.💖.-.-.-.-.-.-.-.-.- https://eitaa.com/be_sharteasheghi ☁️💖☁️💖☁️💖☁️