﷽| قصد جان دکتر بهشتی با چاقو ◽️پس از اتمام جلسه که پایین آمدیم و ایشان خواست سوار ماشین بشود یکی از اعضای شرکت‌کننده در آن جلسه که احتمالا مست هم بود قصد داشت از پشت سر با چاقوی تیزی به پدرم حمله کند که یکی از بچه‌های انجمن اسلامی که اطراف پدرم ایستاده بود او را از پشت سر گرفت و مانع حمله او شد. پدرم به ما که همزمان خواستیم از ماشین پیاده شویم و عکس‌العمل نشان دهیم اشاره کردند که همان‌جا بنشینید و بیرون نیایید. بچه‌های انجمن اسلامی به اطراف رفتند تا پلیس را خبر کنند. پدرم اول متوجه نبود بعد که متوجه شد پرسید کجا می‌روید؟ گفتند می‌خواهیم پلیس را خبر کنیم. پدرم گفتند این آقا حواسش سر جای خودش نیست ولش کنید. کاری نکرده است که نیاز به دخالت پلیس باشد. راوی: دکتر علیرضا بهشتی (فرزند شهید) 📚سیره شهید بهشتی، ص۵۰۹ 💢این خاطره مربوط به زمان زعامت ایشان در مسجد امام علی هامبورگ است. @beheshtium_ir http://instagram.com/beheshtium_ir