👇جوانی موبایلش را که کنار قرآن گذاشته بود. یادش رفت با خودش ببره و رفت بیرون از منزل " قرآن سوالی ازموبایل میکنه " * چرا اینجا انداختنت⁉️ 📱موبایل: این اولین باره که منو فراموش میکنه… 📖قرآن: ولی منو که همیشه فراموش میکنه… 📱موبایل: من همیشه با اون حرف میزنم، اونم با من… 📖قرآن: منم همیشه با اون حرف میزنم ولی اصلا نه گوش میده ونه بامن حرف میزنه... 📱موبایل: آخه من خاصیت پیام دادن و پیام گرفتن دارم… 📖قرآن: من هم پیام و بشارت‌هایی دارم و وعده‌های زیبایی دادم ولی فراموشم میکنه… 📱موبایل: از من امواج و مطالب زیادی خارج میشه که ممکنه به عقل انسان ضرر بزنه ولی با این همه ضرر باز هم منو ترک نمیکنه… 📖قرآن: ولی من طبیب روح‌ها و نفس‌ها و جسم‌ها هستم با این همه درمان، از من دوری میکنه… 📱موبایل: از کیفیت من پیش دوستاش تعریف میکنه… 📖قرآن: من بزرگترین مصدر کیفیت هستم ولی روش نمیشه از من پیش دوستاش تعریف کنه… √•| دراین‌بین‌صدای‌پای‌جوان‌آمدکه "موبایلم‌یادم‌رفته" |•√ 📱موبایل: با اجازه شما، اومد منو ببره، من که گفتم بدون من نمیتونه زندگی کنه.... 📖قرآن: من هم قیامت به خدایم شکایت می‌کنم وعرضه می‌دارم ❣"یارب‌ان‌قومی‌اتخذوهذاالقرآن‌محجورا"❣ ای مسلمانان والله قرآن محجور مانده...