#تشرفات (دستور ساخت مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام در قم)
💥مرحوم آقای عسکری کرمانشاهی از اخیار و نیکان تهران و دارای سجایای اخلاقی بسیار بود، که شاید همان سجایای بلند و اخلاق نیکش راز تشرف او به محضر قطب عالم امکان حضرت بقیة الله ارواحنا فداه می باشد.
او می گوید: صبح پنجشنبه ای بود، نماز صبح را خوانده بودم. در حال تعقیب نماز صبح بودم، دیدم در می زنند، رفتم بیرون دیدم سه تا از جوانهایی که در جلسه قران ما شرکت می کردند آمدند و گفتند: تقاضا داریم امروز پنجشنبه است با ما همراهی کنید تشریف بیاورید جمکران، دعا بکنیم، حاجتی داریم. گفتم: آخر من چکاره ام؟ گفتند: نه شما ما را آورده ای نمازخوان کرده ای، فقط همینقدر به خدا بگو خدایا! اینها را تا اینجا آورده ام، ای
#امام_زمان حاجت اینها را بده.
✨💫✨
ماشین آوردند و سوار شدیم. (این ماجرا حدود سال ۱۳۴۰ ه.ش بوده) در جاده تهران به قم، همین جای مسجد چند قدم بالاتر، ماشین خاموش شد. اینها کاپوت را زدند بالا. هر سه مقداری با ماشین ور رفتند، نشد. من یکی را صدا زدم گفتم: آب داری؟ گفت: بله. رفتم که بروم توی زمینهای مسجد فعلی و دست به آب برسانم.
✨💫✨
وقتی داخل زمینهای مسجد فعلی رفتم دیدم سیدی بسیار زیبارو و سفیدرو، تقریبا ۲۵ یا ۲۷ ساله، ابروهایش کشیده، دندانهایش سفید که این وسطش باز بود، پیشانیش بلند، با لباس سفید و عبای نازک و تعلین زرد و عمامه سبز و با نیزه ای بلند زمین را خط کشی می نماید.
(آقای عسکری در حالی که از این سخنان خود ناراحت و پشیمان بود و عذرخواهی می کرد و می گفت: من ایشان را نمی شناختم، چه می دانستم وجود مقدس امام عصر ارواحنا فداه هستند)
ادامه دارد...
@bidary11