محدث نورى(ره) فرمود: عـالـم عـامـل، حاج ملاعلى تهرانى، مجاور نجف اشرف بود و اكثر سال‌ها به زیارت ائمه سامرا علیهم‌السلام مـشرف شده، انس عجیبى به سرداب مطهر داشت. ایشان از آن مكان استمداد فیوضات مى‌كرد و امید داشت در آن جا به مقامات عالیه دست پیدا كند. از جمله مطالبش این كه مى‌فرمود: "هیچ وقتى نشد كه زیارتى كنم و كرامتى نبینم." در ایـام مـجـاورت مـن، ده مـرتبه به سامرا مشرف شد و در منزل ما، مستقر شد، ولى آنچه را كه مـى‌دیـد، پـنـهـان مـى‌كرد و اصرار داشت كه مخفى نماید و بلكه سایر عبادات خود را هم مخفى مى‌كرد. ✨💫✨ روزى به ایشان التماس كردم كه از آنچه دیده، چیزى بگوید. فـرمـود: مـكـرر اتفاق افتاده كه در شب‌هاى تاریك، زمانى كه همه مردم در خواب و صداى حس و حركتى از كسى نبوده، به سرداب مطهر مشرف مى‌شدم. كنار سرداب، پیش از ورود و پایین رفتن از پـلـه‌ها، نورى را مى‌دیدم كه از سرداب غیبت بر دیوار و دهلیز اول مى‌تابد و حركت مى‌كند و از مـحـلـى بـه محل دیگر مى‌رود، مثل این كه در دست كسى شمعى باشد و از مكانى به مكان دیگر حـركـت مـى‌كـنـد و پرتو آن نور در این جا متحرك مىشود. پایین مى‌روم و داخل سرداب مطهر مىشوم نه كسى را در آن جا مى‌بینم و نه چراغى مشاهده مى‌كنم. ✨💫✨ مرحوم حاج ملاعلى تهرانى در همین اواخر، كه آن جا مشرف بود، آثار استسقاء در ایشان پیدا شد و خـیـلى از آن صدمه مى‌دید، لذا به سرداب مطهر مشرف شد. بعدا فرمود: امشب شفاى عوامانه‌اى گـرفـتـم، یعنى به سرداب مطهر رفته و در آن گوشه نشستم بعد هم پاهاى خود را به قصد شفا داخـل چـاهى كه عوام آن را چاه غیبت مى‌گویند، كردم و خود را آویزان نمودم. طولى نكشید كه مرض تماما رفع شد. آن مـرحوم تصمیم داشت در سامرا بماند، ولى پس از مراجعت به نجف اشرف، نزدیكان مانع شدند. در آن جا دوباره مرض عود كرد و در آخر ماه صفر سال ١٢٩٠ از دنیا رفت. 📚 العبقرى الحسان 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة @bidary11