🔰 معنا و مفهوم زیغ در قرآن چیست؟ سلب توفیقات الهی!
🔹واژهی دیگری که در قرآن است و آن هم بنده را گاهی خیلی تکان میدهد، مسألهی «زیغ» است که در سورهی مبارکهی آلعمران آمده است؛
🔹«ربّنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة انّک أنت الوهّاب»؛
🔹پروردگارا! دلهای ما را دچار زیغ مکن؛ یعنی برمگردان و منحرف نساز؛ از صراط حق، متمایل به ناحق نکن.
🔹این دعای بندگان خداست که در قرآن نقل میشود.
🔹در سورهی مبارکهی صف دربارهی بنیاسرائیل میفرماید:
🔹«و اذ قال موسی لقومه یا قوم لم تؤذوننی و قد تعلمون انّی رسولاللَّه الیکم فلمّا زاغوا ازاغ اللَّه قلوبهم».(صف: 5)
🔹کأنه در اینجا یک فعل و انفعال و یک عمل دوجانبه وجود دارد. یک قدمِ آن دست خود انسان است، اما نتایج و عواقبش از سوی خدای متعال است. «فلمّا زاغوا»؛ آنها قدم را کج گذاشتند و خود را به سراشیب زیغ دچار کردند؛ آنگاه «ازاغ اللَّه قلوبهم»؛ خدا هم آنها را منحرف و از این راه پرتاب کرد.
🔹پرتاب کردن خدا چیست؟ سلب توفیقات الهی.
🔹این در باب بنی اسرائیل است که البته فقط مخصوص بنی اسرائیل نیست. بنی اسرائیلی که فرعون را دیدند، حقّانیت موسی را فهمیدند و جلوِ چشم خود مشاهده کردند که چطور خدای متعال به وسیله بندهی برگزیدهاش - یعنی جناب موسی بنعمران - این حرکت عظیم را کرد؛ بنی اسرائیلی که دریا و لشکر فرعون و حوادث عجیب و غریب را به چشم خود دیدند، ولی به هواهای نفسانی و غفلت - همان نسیانی که گفته شد - تن دادند، به این وادی افتادند؛ «زاغوا».
🔹در همین آیه میفرماید: موسی به آنها گفت: «لم تؤذوننی»؛ چرا اینقدر مرا آزار می دهید؟ خدای متعال در سورهی احزاب میفرماید: «یا ایّها الّذین امنوا لا تکونوا کالّذین اذوا موسی فبرّأه اللَّه مما قالوا و کان عنداللَّه وجیها»؛ (احزاب: 69) مثل کسانی که موسی را آزار دادند - یعنی بنی اسرائیل - نباشید.
🔹این خطاب به من و شما هم هست.
🔹از طرف آنها، زیغ عبارت است از تن دادن به هوا و هوس و میل به مادّهگرایی و پول و شهوات جنسی و بقیهی چیزهایی که گرفتاریهای ماست. از طرف خدای متعال هم آنچه پیش میآید، سلب رحمت و توفیقات اوست که ما را منغمر( غرق شدن درلجّهی تباهی) میکند.
🔹هر حرکت غلطی که از ما سر بزند، هر اقدام ناصواب و غیر عادلانه و عمل ناشی از اغراض و اهواء نفسانیای که ما بکنیم، یک قدم ما را به اعماق لجّهی فساد و دوری از خدا نزدیکتر میکند؛ «ازاغ اللَّه قلوبهم». این لغزش، پی درپی میآید؛ به همین خاطر خطرناک است.
🔹نتیجهی لغزش این است که اوّل عمل انسان ناقص میشود؛ بعد اخلاقیّات و خُلقیّات در او متزلزل میگردد و تحت تأثیر قرار میگیرد و انسان صادقِ وفىِّ دارای احساس مسؤولیت، بتدریج به انسان مذبذب و بی وفایی که مسؤولیت سرش نمیشود، تبدیل میگردد و خُلقیّات او عوض میشود.
🔹در مرحلهی بعد هم اعتقادات انسان عوض میشود. همین فساد عملی که یک روز به چشم خیلی کوچک به آن نگاه کردیم، بتدریج هویّت ما را تغییر میدهد و اخلاق و اعتقاد ما را خراب میکند.
🔹آیهی شریفهی قرآن میفرماید: «فاعقبهم نفاقا فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفوا اللَّه ما وعدوه»؛ (توبه: 77) یعنی خدای متعال جمعی را به خاطر خلف وعدهای که به خدا کردند، به نفاق دچار کرد.
🔹فرمول عملکرد خدا روی انسان، این است؛ یعنی در واقع به عملکرد خودِ ما برمیگردد. خودِ ما هستیم که با کار خود موجب میشویم که رحمت و توجّه الهی شامل حالمان نشود.
🔹وقتی رحمت الهی شامل حال ما نشد، به سمت فساد و تباهىِ بیشتر پیش میرویم.
🔹در دعا میخوانیم: «الّلهم انّی أسئلک موجبات رحمتک»؛ انسان از خدای متعال موجبات رحمت را میخواهد. وقتی که این موجبات در عمل انسان نباشد، طبعاً رحمت الهی نازل نمیشود. این هم زیغ است.
🦚 بیانات
#حکیم_انقلاب در دیدار کارگزاران نظام، 21 آذر 1380
#زندگی_مکتبی
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@bimemoj