📙
برشی از یک کتاب
✅
سنخيت در وجود
🔹 وجود يك مقوله تشكيكی است و
فرق ميان وجودها در قوت و ضعف و در كمال و عدم كمال است، اين درست؛ امّا اين حكم كه صادر ميكنيم از چه شمولی برخوردار است؟
آيا اين قضيه و داوری شامل وجود خدا نيز هست؟ يعني فرق ميان وجود خدا و فلان پديده مخلوق تنها در قوت و ضعف، كمال و عدم كمال، و حدوث و عدم حدوث، است؟ و غير از اين فرقي ميان وجود خدا و وجود خلق نيست؟
🔸 پاسخ ارسطوئيان
مثبت است ولي قرآن و اهلبيتعليهم السلام ميفرمايند:
«لیسَ کَمِثْلهِ شَیءٌ» خداوند هيچ مثليت و سنخيت با مخلوقات ندارد.
🔹 اگر قضيه و حكم فوق شامل خدا نيز شود به هر صورت ميان خدا و خلق
سنخيت وجودی حاصل میشود و
مثليت برقرار میگردد.
🔸 قضيه فوق و حكم به
تشكيكی بودنِ وجود، يك قضيه صحيح است امّا در محدوده كائنات و هرگز شامل وجود خدا نمیشود؛ زيرا:
1️⃣
وجود بما هو و فارغ از موجودات عينی و واقعی، غير از يك
مفهوم ذهنی چيزی نيست. با صرف نظر از موجودات، وجودی وجود ندارد معنی اين سخن اين نيست كه خدا نيز مانند مخلوقات ماهيت دارد خداوند موجِد و خالق وجود و ماهيت است.
2️⃣ اين همان تسرّی دادن
«مفهوم شناسي» بر
«عين و واقعيتشناسی» است كه پيشتر خطا بودن آن بيان گرديد.
3️⃣ اين همان
«اطلاق انگاری» در مورد
«عقل» و شمول دادن عقل بر خداوند است و
«كيف يجری عليه ما هو اجراه» و ذات خدا را به تحليل عقلی كشيدن است كه پيشتر خطا بودن اين قسم نيز روشن شد.
❓سوال:
«بود»،
«بود» است و فهم و برداشت ما از
«بود و وجود» تنها يك چيز بسيط است خواه در مورد خدا باشد و خواه در مورد يك مخلوق.
🖌 جواب:
وجود به معني
«مقابل العدم» در هر دو مورد به يك مفهوم است هم خدا عدم نيست و هم فلان مخلوق موجود، عدم نيست. و
اين سنخيت يا مثليت صرفاً يك چيزی است كه ذهن فرض میكند و ذهن بشر چارهای جز اين ندارد؛ ولی اين سنخيت كه ذهن آن را بهدليل عجز خود میسازد يك مفهوم صرفاً ذهنی است و در واقعيت و عينيت
هيچ سنخيت و مثليتی ميان وجود خدا و خلق نيست. بنابراين:
1️⃣
مفهوم وجود مقوله تشكيكی است در مخلوقات و كائنات فقط.
2️⃣ همين
مقوله تشكيكی بودن نيز در عرصه ذهن است نه در عرصه عين همانطور كه مفهوم عدم فقط در ذهن است نه در عين.
3️⃣ برداشت هممثل يا همسنخ از وجود در
«مقابل العدم» ربطي به
«تشكيك شامل خدا» ندارد. عدم، عدم است و نمیتواند حقايق متعدده و مختلفه داشته باشد و اين موضوع موجب شده كه فكر كنند پس وجود هم نمیتواند حقايق متعدده و مختلفه داشته باشد مگر در بستر تشكيك.
🔸 امّا معلوم نيست كه كدام برهان و كدام استدلال و كدام عقل توانسته وجود خدا را تحليل كرده و آنگاه آن را به حيّز تشكيك در بياورد.
🔹 بديهي است فلسفهای كه بر اساس چنين سنخيتی مبتنی شود و نيز احكام ذهنی را در همه جا به عينيات تسری دهد، چارهای جز اعلام
«وحدت وجود» و
«وحدت موجود» و انكار واقعيات و حقايق ملموس و سرپيچی از بديهيات، ندارد.
📖
مطالعه و دانلود
#برشی_از_یک_کتاب
#نقد_مبانی_حکمت_متعالیه
🌐
https://binesheno.com
🆔
@binesheno
🆔
بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی