📙
برشی از یک کتاب
✅
انسان و زیست مدنی
🔹
تمدن و مدنیت همیشه ضد زیست طبیعی است، زندگی طبیعی برای طبیعت حیوان است. وقتی که انسان را آفریدند قرار بود که زندگی اجتماعی و مدنی را برگزیند. اما بزرگ ترین پرسش این است: آیا انسان از آغاز پیدایشش یک موجود مدنی آفریده شده یا اول ماهیت حیوانی داشته و زندگی طبیعی در نهاد او اصالت دارد سپس به تدریج به یک موجود اجتماعی تحوّل یافته است؟!
🔸
پاسخ این پرسش بزرگ به دانش
«انسان شناسی» برمی گردد: اگر انسان ماهیتاً حیوان است و از حیوان تکامل یافته است پس اصالت با زندگی حیوانی است که در اثر تکامل انسان، زندگی مدنی نیز به تدریج پیدایش یافته است. و این نظریه
ترنسفورمیسم است.
🔹 بر اساس این بینش چیزهائی به نام
«جامعه»،
«تاریخ» و
«خانواده»، پدیده های مصنوعی می شوند؛ یعنی همگی مولود
«خود آگاهی» و اندیشۀ تعقلی بشر هستند: انسان ها نشستند و اندیشیدند نتیجه گرفتند که زندگی اجتماعی بهتر است.
🔸 نگاهی سطحی به سرگذشت انسان این نظریه را تایید می کند. زیرا مشاهده می کنیم که هر چه به تدریج بر اندیشه انسان افزوده شده زیست اجتماعی نیز به همان میزان جان گرفته است.
🔹 اما نگاه عمیق به سرگذشت انسان نشان میدهد که در گرایش به اجتماع، همیشه یک نیروی قهری انسان را به سوی تشکیل جامعه سوق داده است؛ نیروی قهری که توانسته بر قبیله گرائی، طایفه گرائی و تعصبات خونی و فامیلی فایق آید و انسان را به پدید آوردن
«جامعه» مجبور کند و کرده است. پدیده ای به نام جامعه، بر علیه همه غرائز انسان است.
🔸
امیل دورکیم از بنیان گذاران جامعه شناسی در عین حال که مبانی اندیشه اش بر نظریه ترنسفورمیسم مبتنی است معتقد است انسان همۀ غرایز خود را محدود و گاهی محکوم می کند تا به مواهب زندگی اجتماعی برسد[5] او با این همه تصریح میکند که جامعه یک پدیده مصنوعی نیست. یعنی مولود اندیشه و گزینش آگاهانه انسان نیست، بل مقتضای ذاتی بشر است.
🔹
بینش دوم: تورات امروزی، معتقد است که آدم و حوّا به صورت مجسمه ای از گل ساخته شدند و به طور
«خلق الساعه» جان دار و زنده شدند، نسل بشر از آن دو به وجود آمد.
🔸
بینش سوم: متون زردشتی می گوید:
مشی و مشیانه، از گیاه
ریواس به وجود آمده اند و نسل انسان از آن دو به وجود آمده است.[6]
🔹
بینش چهارم: اسلام می گوید: کره زمین پس از آن که عمر طولانیای را طی کرده و دارای انواع و اقسام گیاه بود، دچار یک بحران حیاتی دیگر گشت که در بخش های گرم و باتلاقی آن، موجودات و جنبندگان ریزی با حیات حَیَوانی پیدایش یافتند که زاد و ولد و تولید مثل آن ها از طریق مذکر و مونّث نبوده (باکتری) کمرشان باریک می شد و یک جنبنده به دو جنبنده تبدیل می شد که علی (ع) این موجودات ریز را
«جنبنده» می نامد[7]. این موجودات ریز منشأ پیدایش انواع مختلف حیوان، است.
🔸 اسلام تا این جا با بینش
ترنسفورمیسم موافق است. یعنی کرۀ زمین دوبار دچار
بحران حیات شده بار اول منجر به پیدایش گیاهان اولیه که منشأ گیاهان مختلف شده است. بار دوم منجر به پیدایش جنبندگان که منشأ انواع حیوانات هستند، شده است.
🔹 از این جا به بعد؛ اسلام به
بحران سوم حیات معتقد است که در بخشی از جهان در میان جنگلی، در باتلاق گرم و متعفّن بد بو، بحران سوم حیات رخ داده و از نوعی گیاه خاص دو شیئ گیاهی پدید شدند، سپس به موجود با روح حیوانی تبدیل شدند که
«سخت پوست» بودند.
🔸 این دو موجود سخت پوست دارای دو
روح گیاهی و حیوانی (غریزی) بودند که روح سوم را دریافت کردند و چون از درختی خوردند پوست سخت شان فروریخت، که
آدم و حوّا نامیده میشوند[8].
🔺 (این مسائل را در اینجا شرح نمی دهم به کتاب های
«تبیین جهان و انسان» و
«جامعه شناسی شناخت» در سایت بینش نو ارجاع می دهم) 🔺
🔹 مطابق این بینش، جامعه یک پدیده مصنوعی و محصول تعقل و آگاهی بشر نیست بل که محصول انگیزش های درونی و مولود آن روح سوم است که اسلام به آن
«روح فطرت» میگوید. و روح فطرت غیر از روح غریزه است؛ غریزه بر علیه جامعه است اما فطرت خواستار آن می باشد.
🔸 انسان از آغاز پیدایشش قرار بود زیست اجتماعی داشته باشد، درگیری روح غریزی با روح فطری، زیست اجتماعی را به یک چالش مداوم کشانیده و موجب مسائل زیادی شده است.
——————————————————————
[6] اگر گفته شود مراد از گیاه ریواس در متون زردشتی، غیر از آن است که امروز نام یک گیاه کوهستانی است، در این صورت با نظر اسلام موافق می شود.
[7] بحار، ج54 ص223- و در منابع متعدد دیگر.
[8] رجوع کنید: تبیین جهان و انسان، بخش انسان شناسی.
📖 مطالعه و دانلود
#جامعه_شناسی_کعبه
#برشی_از_یک_کتاب
🌐
https://binesheno.com
🆔
@binesheno
🆔
بینش نو | شبکه اطلاع رسانی و نشر آثار آیت الله مرتضی رضوی