🔻
#پوتین_قرمزها 32
خاطرات مرتضی بشیری
✦✦✦✦
برادران در واحدهای مختلف قرارگاه خاتم الانبیا ایده ام را که بهترین زمان مصاحبه همان وقتی است که اسیر گیج و حیران سرنوشت خود است، پذیرفتند. بعدها فهمیدم این کار حسن دیگه دارد؛ اسرایی که قبلا جلوی دوربین تلویزیون حاضر شده و مصاحبه کرده اند و حالا در کمپ می خورند و می خوابند و خیالشان از سرنوشتشان راحت است و می دانند که نامشان در صلیب سرخ جهانی ثبت شده است به اسرای جدید نمی گویند که رفتار ایرانی ها با اسرا انسانی است و توصیه نمی کنند که تن به مصاحبه ندهید.
سربازی که به اسارت در آمده آینده مبهمی را برای خودش تصور می کند. حتی احتمال از بین رفتنش را می دهد. در این وضع و حال، نمی داند خودش را ضعیف نشان بدهد تا ترحمی را جلب کند یا که
جسارت کند. همین ها ذهن او را از پایداری و مقاومت دور می کند. اسیری که ذهنش درگیر زنده بودنش است محبت ما را عمیق تر و در عین حال یک سیلی را بیشتر از یک ضربه شمشیر حس می کند. این شرایط بهترین زمان برای بهره برداری اطلاعاتی و تبلیغاتی است. بهره برداری اطلاعاتی را در خط همکاران ترتیب نیرو انجام می دادند. بهره برداری تبلیغاتی را هم قبل از اینکه اطلاعات نظامی، اجتماعی، فرهنگی، و عشیره ای اسیر را بگیریم و او به خودش بیاید و احساس امنیت کند، باید انجام می دادیم. بر اساس همین دیدگاه، اجازه نمی دادم اسرا را در مناطق عملیاتی ثبت نام کنند؛ چرا که موجب اطمینان خاطر آنان می شد.
🔸 ادامه دارد ⏪