🔻
#پوتین_قرمزها 50
خاطرات مرتضی بشیری
✦✦✦✦
کمیته اعدام ها موضوعی بود که تا روزهای آخر جنگ برای ما پرابهام باقی مانده بود. یکی از موضوعاتی که ذهن من و همکارانم را مشغول کرده بود این بود که بسیاری از اسرای عراقی، حتی افسران رده بالا، معترف به حقانیت جمهوری اسلامی بودند. اغلب آنها با همه ایستگاه های رادیویی ما آشنا بودند و تا اسیر می شدند، سراغ حسین چوبین را می گرفتند و درخواست مصاحبه با او را داشتند. اما تا آخرین فشنگ با ما می جنگیدند و تمام توان خود را برای نابودی ما خرج می کردند. اینکه عراقی ها به کشته شدن، مجروحیت، و اسارت تن می دادند ولی عقب نشینی نمی کردند، اما تا اسیر می شدند شعار «الموت لصدام» سر می دادند برای ما جای سؤال و ابهام بود.
وقتی علت را از آنها می پرسیدیم، همه شان به لجنة الاعدامات اشاره می کردند. اما وقتی می خواستیم درباره این کمیته دقیق توضیح بدهند، طوری صحبت می کردند که معلوم بود ماهیت و عناصر تشکیل دهنده آن را نمی شناسند و این درباره همه اسرا صادق بود. تنها چیزی که می دانستند این بود که هدایت و فرماندهی این کمیته بر عهده افسران توجیه سیاسی است. با اینکه تعداد زیادی افسر توجیه سیاسی اسیر داشتیم و از همه آنها درباره عناصر تشکیل دهنده کمیته اعدامها پرسیده بودیم، نتیجه ای نگرفتیم تا بر اساس آن بتوانیم گزارشی تهیه کنیم. حتی در نشست مطبوعاتی بعد از کربلای ۵، یکی از خبرنگاران غربی از من پرسید: «اگر عراقیها به این تمجیدهایی که از جمهوری اسلامی می کنند باور دارند، چرا عقب نشینی نکردند؟!»
ذهن او هم مثل ما درگیر این تناقض شده بود. در پاسخ، به اشاره متفق القول همه آنها، یعنی کمیته اعدامها، اشاره کردم، که یک دفعه جو مصاحبه عوض شد و سؤالها از مسیر اصلی - که چرایی شکست نیروهای عراقی در عملیات بود - به سوی ماهیت کمیته اعدام ها کشیده شد.
🔸 ادامه دارد ⏪