🔻
#پوتین_قرمزها 52
خاطرات مرتضی بشیری
✦✦✦✦
دیگر نام کمیته اعدام ها کلافه ام کرده بود. به افسروظیفه، که به نظر تحصیل کرده می رسید، گفتم: «آخر چطور دولت عراق می تواند برای نیروهایش، که قرار است از جبهه آن کشور دفاع کنند، چنین برنامه ای داشته باشد؟»
گفت: «این اتفاقی است که برای هر کس، که شما را حق بداند و صدام را باطل، می افتد.»
باز همان جواب های تکراری را می شنیدم! به تدریج به این نتیجه رسیدم که استخبارات و توجیه سیاسی، طی یک سناریوی جنگ روانی، این وهم را در ذهن نیروهای عراقی به وجود آورده اند و اصلا کمیته اعدامی وجود ندارد. برای همین اهمیتی به گفته هایش ندادم و با خودم گفتم: «باز هم سر کاریم!»
او را مرخص کردم. برافروخته شد، چون تمام وجنات و سکناتم نشان میداد حرف هایش را باور نکردم. معنی دار نگاهم کرد و گفت:
در عراق هیچ کس، چه شیعه و چه سنی، جرئت ندارد به ناحق به حضرت ابوالفضل العباس قسم بخورد.»
صدایش می لرزید: «من به قمرالعشیره قسم می خورم اولا شيعه هستم و اهل کربلا، ثانیا به شما دروغ نگفتم و همه حرف هایم از باورها و اعتقادم به اهل بیت علیهم السلام نشئت گرفته.»
دلم لرزید، از او خواستم برگردد. نمی خواستم کسی که با آن سوز دل از آقا ابوالفضل العباسع حرف می زد از من آزرده خاطر شود با دلخوری برگشت. نمی دانستم چطور سر صحبت را باز کنم و از شیعه علی بن ابی طالب (ع) دلجویی کنم - که سکوت را شکست و گفت: «سؤالی دارم.»
نگاهش کردم. مردمک لرزان چشمش نگاه بی اعتماد من را نشانه گرفته بود. نیشخندی زد و گفت: «اگر چه میدانم حق من نیست که چیزی بپرسم.»
- هرچه می خواهی بپرس. اگر صلاح بود، پاسخت را می دهم و اگر صلاح نبود، جواب نمیدهم.
چشم دوخت به نگاهم: «کدام قسمت حرف های من را باور نکرده اید؟»
خندیدم: «بخش اساطير را!»
با تعجب نگاهم کرد. گفتم: «منظورم لجنة الاعدامات است!»
هر بار موضوع لجنة الاعدامات در ذهنم زنده می شد، عصبی می شدم. آمد حرفی بزند، کلامش را بریدم و گفتم: «چه اجباری دارید بگویید به جمهوری اسلامی علاقه دارید یا از رژیم صدام متنفرید؟ برای اسیر، جنگ تمام شده و شما هر کاری کرده باشید الان در امان هستید و نیازی نیست معصیت دروغ گفتن را به دوش بکشید.»
عصبی گفت: «دروغ نمی گویم! لجنة الاعدامات حقیقت دارد!»
دستم را روی شانه اش فشار دادم. عصبانیتم را مهار کردم و حرفم را خوردم. خیره به چشم هایم گفت: «من به شما ثابت می کنم کمیته اعدام ها واقعیت دارد.»
🔸 ادامه دارد ⏪