🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁
مرگ تدریجی یک رویا
پارت
برگرفته از زندگی واقعی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
حرفهای مامان درست بود نگاهی به ساعت کردم با اینکه دیر شده ولی فوری لباس پوشیدم و به دفترم رفتم، به محض ورودم ذهنم پر کشید سمت حسین محکم به پیشونیم کوبیدم با خودم گفتم
وای من چقدر خنگم اصلا این مدت حواسم به حسین نبود بچه بیچاره با اون وضع لباس رو چرا باید یادم بره؟
از ته دلم خدارو صدا کردم :
خدایا ازت میخوام دوباره حسین رو سر راهم قرار بدی تا بتونم بهش کمک کنم
صدای باز و بسته شدن در منو از فکر بیرون کشید سرم رو بالا گرفتم، با حمیدرضا روبرو شدم از دیدنش خیلی خوشحال شدم واقعاً انتظارشو نداشتم که به دیدنم بیاد بپاش بلند شدم
_سلام خیلی خوش اومدی
_سلام عزیزم خسته نباشی ممنون چه خبرا؟
_هیچی منم تازه اومدم دفتر امروز خیلی دل و دماغ کار نداشتم
_ منم هرچی نشستم توی دفترم طاقت نیاوردم گفتم بیام اینجا ی سر بهت بزنم ببینم حالت چطوره
_خوب کاری کردی خیلی خوشحال شدم
_الهام من خیلی خوشحالم که ما داریم به هم میرسیم تو رو خدا انقدر بیخودی به خودت استرس نده
_من خوبم
_ نه رنگ و روت پریده مشخصه که استرس داری
سرم رو پایین انداختم
_ حقیقتش من خیلی میترسم چیزی مانع رسیدن ما به همدیگه بشه و همه چیز بهم بخوره
نگاهش رنگ مهربونی گرفت
_ نمیذارم چیزی مانع رسیدن ما به همدیگه بشه
حرفهای حمیدرضا قوت قلبم بود حضورش در کنارم باعث شد تمام ارامش دنیا به وجودم تزریق شه دلم میخواست زودتر این مراسمات تموم بشن و ما تا ابد متعلق بهم بشیم
بالاخره این چند روز با وجود تمام استرس هام گذشت دقیقا روز جشن بله برون بود و مامان با وسواس خاصی تلاش میکرد همه چیز مطابق میل من باشه ی کت شلوار کرمی مجلسی که خیلی شیک بود و روی کتش با ظرافت خاصی سنگ دوزی شده بود پوشیدم و به سفارش مامان آرایش خیلی کم رنگی انجام دادم در حدی که ظاهر آراستهای داشته باشم، پدر و مادرم فقط بزرگترای فامیل رو گفته بودن که بیان، همگی توی خونه نشسته بودیم و منتظر خانواده حمیدرضا بودیم که صدای در اومد و وقتی مامان درو باز کرد حمیدرضا به همراه اقوامش وارد خونه شدن طبقه پایین خونمون مخصوص مردها و طبقه بالا هم مخصوص خانمها بود.
پدرم سراغم اومد و گفت
_ به من میگن یه صیغه محرمیت بخونم تو راضی هستی؟
سرمو پایین انداختم و با مکث زیادی گفت
_م هرچی صلاح میدونید
گفت بابا وکالت میدی بخونم یا نه؟
_ بله میدم...
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/65087
جمعه ها و تعطیلات پارت نداریم
🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁