💚 در وقتی را می شکافتیم، نمایان شد که همراه او یک دفتر قطور اما کوچک بود، شبیه دفتری که بیشتر از آن استفاده می کنند، برگ های دفتر به خاطر گل گرفتگی به هم چسبیده بود و باز نمی شد، آن را پاک کردم، به سختی بازش کردم، بالای اولین صفحه اش نوشته بود: ! ( از های ) آنان که به ما زنانند بگذار به که ز اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک