#خاطره
با یکی از دوستانم سوار تاکسی بودیم که راننده، یه موسیقی با صدای زن گذاشته بود!
با لحن شوخی- جدی گفتم : داداش مردونه اش رو نداری؟😏
راننده یه کم آهنگ ها رو عقب جلو کرد و دید که انگار خبری نیست...
به کنایه گفت: می خوای اصلا قرآن بذارم؟
گفتم: تو که نمیذاری.
گفت: تو سی دی قرآن بده، من می ذارم.
دست بر قضا چند روز پیش از اون برای یکی از دوستانم سی دی قرائات استاد شحات انور رو گرفته بودم و مونده بود تو کیفم. دادمش به راننده 👌
بنده خدا مونده بود الان سی دی قرآن از کجا آوردیم ما؟!
خلاصه جاتون خالی تا مقصد، قرآن گوش کردیم 😌
📚 کتاب از یاد رفته 1؛ خاطرات منتخب امر به معروف و نهی از منکر
#ما_اثر_گذاریم
#همه_آمر_باشیم
@AMMERIN