#هفته_کتاب_و_کتابخوانی
📖
#کتاب_کعبه_مستور ۳
💠 *«أَنْتَ الطَّبِيبُ»*
🔹 روزی مردی اعرابی خدمت امیرالمؤمنین علیهالسلام مشرّف شده عرض کرد: «من به سه درد مبتلا هستم ناتوانی، نداری و نادانی.»
🍀 حضرت پاسخ دادند: «برادر عرب! درد جسم باید بر طبیب عرضه شده و نادانی از طریق عالِم درمان گشته و فقر و نداری، به لطف کریم، مرتفع میشود.»
🔹و عرب چه زیرکانه پاسخ داد: «يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْتَ الْكَرِيمُ وَ أَنْتَ الْعَالِمُ وَ أَنْتَ الطَّبِيبُ»؛ «علی جان! تو خود هم کریمی هم عالِمی و هم طبیب.»
✳️ با شنیدن این پاسخ، حضرت بیدرنگ دستور دادند سه هزار درهم از بیت المال به او پرداخت شود و فرمودند: «هزار درهم جهت رفع ناتوانی جسمی، هزار درهم جهت گرفتاری مالی و هزار درهم دیگر را برای مشکل نادانی خود مصرف کن.»
💠 *آری معرفت و شناخت سائل، از وجود مقدّس شما قابلیّت فیض را مهیّا میکند. و مرد عرب چه خوب ایمان و معرفتی به حجّت خدا (امیرالمؤمنین علیهالسلام ) داشت و لایق عطای او گردید.*
🍃 *مولای مهربانم!* گرچه خود میتوانستید بدون هیچ وسیلهای و تنها با نگاهی هر سه درد جهل و فقر و بیماری سائل عرب را برطرف کنید اما به او سرمایه دادید تا خود آنها را به کار گرفته، در این راه تلاش نموده، به صحت و سلامت، علم و غنا دست یابد.
🍃 *مولای مهربانم!* من نیز عهد میبندم در راه به کمال رساندن تمام سرمایههایی که با فضل و عنایت خویش عطایم کردهاید جدّ و جهد نمایم و البته جهت هر نیاز مادّی و معنوی جز این در، به هیچ درِ دیگر رجوع نکنم.
✨ بارالها! از كوی تو بيرون نشود پاي خيالم
✨ نكند فرق به حالم... چه براني، چه بخوانی...
✨ چه به اوجم برسانی چه به خاكم بكشانی....
✨ نه من آنم كه برنجم نه تو آني كه برانی...
✨ من نه آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم
✨ نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی
✨ در اگر باز نگردد... نروم باز به جایی
✨ پشت دیوار نشینم چوگدا بر سر راهی
✨ کس به غیر تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
✨ باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی
📚
#تأليفات_استادبروجردي
📚 بخشی از کتاب «کعبه مستور» - صفحه ۱۸۱ - ۱۸۲
🌐
emamraoof.com