#جرعه_نوشان ۴۰
🕊️ *معجزه دیگر*
🍃 در کنار ضریح امام رضا علیهالسلام دعا میخواندم که هیاهوی جمعیت نظرم را به خود جلب کرد . خانمی بدون وقفه فریاد میزد: «دخترم شفا گرفت»، اطرافیانش او را از رواق، خارج کرده آرام نمودند.
🍃 خود را به آنها رساندم شنیدم که میگفت: «مدتی است دست دخترم از کار افتاده و مداوای آن نیز بینتیجه بود . تصمیم گرفتیم خدمت حضرت برسیم و شفای او را بگیریم.»
🍃 نزدیک ضریح، مشغول دعا بودیم که دخترم از حال رفت. او را کنار دیوار آوردم. حالش که بهتر شد گفت: آقایی نورانی از حرم بیرون آمدند و به سر و دستم دست کشیده فرمودند: «تو خوب شدی» وقتی دستم حرکت کرد، از هوش رفتم.
🍃 *در میان اشک شوقی که از چشمانم جاری بود، نگاهم را به سوی ضریحی که آمال و آرزوی زوّار است دوخته آهی کشیدم و به یاد آوردم زمان ورود در ذهنم گذشته بود: «ای کاش من هم شفا دادن حضرت را میدیدم». از دور، سرم را به نشانه خضوع در مقابل حضرت پایین انداختم و در حالی که دست بر سینه و اشک بر چشم داشتم، سلامی دادم و از حرم خارج شدم.*
📚
#تأليفات_استادبروجردي
📚 بخشی از کتاب «جرعه نوشان» ـ جلد اول
🌐
emamraoof.com