ادامه از قبل
حاج خانم! در این 14 سال و نیم، یک مرتبه که از دست علامه عصبانی شدید و دیگر کارد به استخوان رسیده بود، کی بود و چه چیزی گفتید؟
یک روز حاج آقا مشغول نوشتن بود. خادممان، مقدار کمی قند آورد و گفت: این هم سهم شماست. گفتم: این؟ گفت: بله. دیگر من چه کار کنم؛ همین را داده اند. به حاج آقا گفتم: حاج آقا ببین این جیره ماست؛ این خانه با این قند و شکر! حاج آقا گفت: برکت با خداست. اگر برکت است، می رسد؛ ناراحت نباش. من هم از عصبانیت هیچ چیز نگفتم. این ماجرا گذشت و باور کنید از آن روز تا به حال، قند و شکر در خانه ما تمام نمی شود.
از زمان انقلاب و جنگ چه صحبت هایی از علامه به یاد دارید؟
زیاد اهل صحبت نبودند؛ ولی خبر شهدا را که می شنیدند، خیلی ناراحت می شدند؛ خصوصاً نوه بزرگ علامه که شهید شدند.
آیا اوایل انقلاب، دیداری بین امام و علامه صورت گرفت؟
رفتیم تهران و حاج آقا رفتند خانه امام در تهران.
علامه در جریان شهادت آقای مطهری حالشان بد شده بود؟
خیلی ناراحت شدند و خیلی گریه کردند و می گفتند: شاگردان من را می کشند؛ چون آقای مطهری و مفتح از شاگردان ایشان بودند. تهران بودیم که آقای مفتح را ترور کردند. آقای قدوسی به من گفت: به حاج آقا نگو؛ آن گاه که مفتح را شهید کردند، یکی از شاگردان ایشان خیلی تلفن می کرد این جا و آن جا؛ نمی دانم از این طریق حس کردند یا به ایشان الهام شده بود. گفتند: اینها شاگردان مرا ترور می کنند. گفتم کدام شاگردانتان؟ گفتند: مفتح شاگرد من بود. گفتم: مفتح مگر کشته شده؟ گفت: خوب. یعنی خودت هم می دانی. آقای قاضی طباطبایی را که ترور کردند که اصلاً حالشان بد شد؛ چون نسبت فامیلی هم با ایشان داشتند.
حاج آقا تلویزیون و رادیو داشتند؟
ابداً.
در چند ماه آخر عمرشان، آیا ذکر خاصی می گفتند؟ حالاتشان چگونه بود؟
درست یادم نیست؛ اما ذکر قرآن و تسبیح و قل هوالله شان برقرار بود و بعد از آن می رفتند می خوابیدند. من گفتم: دیگر دیر است. می گفتند: کار من این است دیگر. ساعت 10 شام می خوردیم؛ بعد می رفتند تجدید وضو می کردند و می آمدند یک دور تسبیح قل هوالله احد می خواندند و بعد می خوابیدند. صبح ها که بلند می شدند، سوره نجم را می خواندند که دارای سجده است. من هم عقلم نمی رسید که بپرسم چرا سوره نجم را انتخاب کردید؛ اما در مریض احوالی هم ذکرهایشان برقرار بود. دل درد شدیدی داشتند؛ اما صدایشان در نمی آمد که ناشکری کنند و چیزی بگویند.
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚
@dastanak_ir