▫️نکتهای در خصوص کتاب
#نورالدین پسر ایران
✍ حجتالاسلام دکتر قربانی مقدم
با سلام خدمت خانم معصومه سپهری
ابتدا تشکر خود را از نگارش کتاب نورالدین پسر ایران ابراز دارم ....
.... اما نسبت به چند نکته نیز اگر دقت بیشتری میشد، سطح جذابیت کتاب چند برابر میشد... در پاره ای موارد، مطلب حساس و منحصر به فرد و صحنه ی بی بدیلی بیان شده که نیاز به پردازش بیشتری داشته اما به سرعت از این مطلب عبور شده است مانند آنچه در ص ۳۱۴ در مورد انتقال مجروحان توسط قهرمان این کتاب اتفاق افتاده است. نورالدین ابتدا تصمیم می گیرد صمد قنبری را با خود به عقب حمل کند و همین لبخندی بر لبان صمد می نشیند اما آن طرف تر قاسم هریسی افتاده و این باعث می شود نورالدین تلخ ترین دروغ خود را به صمد قنبری بگوید: میام تو را هم می برم. دروغی که مطمئنا صمد باور نکرده است اما چیز دیگری جز این دروغ قابل گفتن بود؟ خود من تا مدتی نتوانستم از این فراز رد بشم. اصلا نمی توانستم مطالعهی کتاب را ادامه بدهم. گویی حیرت پسر ایران در ترجیح انتقال کدام مجروح، به من هم سرایت کرده بود. اینکه کسی بتواند از جلوی چشمان مجروحی امیدوار عبور کند و مجروح دیگری را انتخاب کند و شرمندهی مجروح اول ... سنگینی این انتخاب من خواننده را بیچاره کرد. نورالدین نمی دانم چطور به سرعت این انتخاب را انجام داد اما شما می توانستید این لحظه و سختی و جانکاهی آن را به طور کامل برای خواننده به تصویر بکشید.
در هر صورت از زحمات شما سپاسگذارم.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b