🌹؛🍂؛🌹
🍂؛🌹
عبور از
🌹؛ آخرین خاکریز / ۵۴
خاطرات اسیر عراقی
دکتر احمد عبدالرحمن
┄═❁๑❁═┄
🔹 با آغاز ماه سپتامبر ۱۹۸۱ نیروهای ایرانی در نقاط متعدد جبهه از جمله تنگه کوجر واقع در هفده کیلومتری شمال مواضع ما متمركز شدند، تا اینکه هجوم گسترده ای به سمت ارتفاع یکهزار و صد و پنجاه آغاز کرده و توانستند بر آن تسلط یابند. علاوه بر این حمله گسترده دیگری در منطقه خفاجیه صورت دادند.
عملیات رزمی ارتفاع یکهزار و صد و پنجاه را با یک دوربین قوی دیدم. برعکس مواضع آرام ما، نبردهای شدیدی در فاصلهٔ هفده کیلومتری جریان داشت و دود ناشی از انفجارها بر روی دامنه کوه ها دیده می شد.
عراق بعد از گذشت هفت روز دست به ضد حمله ای زد و توانست بعد از سه روز تلاش و پرتاب صدها خمپاره و شرکت نیروهای ویژه و یگانهایی از گارد ریاست جمهوری ارتفاع مذکور را باز پس گیرد.
بسیاری از افسران و سربازانی که هنگام حمله کنترل منطقه کوهستانی را به دست گرفتند، تعداد نیروهای ایرانی را بی شمار توصیف می کردند، اما حتی واحدهایی که نزدیک منطقه حمله بودند، این تعداد را تأیید نکردند. به اعتراف بسیاری از نظامیان، تعداد مهاجمان ایرانی از دو گردان تجاوز نمی کرد. آیا این ادعاها تلاشی برای توجیه شکست بود یا اینکه نوعی از امدادهای غیبی به شمار میرفت. به هر حال گزافه گویی در مورد انبوه نفرات ایرانی در حمله، نه فقط در بین نظامیان بلکه حتی در میان مردم عادی نیز بسیار رایج شده بود. منبع این شایعات ضد اطلاعات نظامی عراق بود. چنانچه نیروهای عراقی پیروز می شدند آنها مدعی میشدند که نیروهای ما دشمنان خود را که تعدادشان چند برابر بود شکست داده اند؛ اما چنانچه نیروهای عراقی شکست می خوردند، آنها در توجیه این تلاش میگفتند که کثرت تعداد طرف مقابل بر شجاعت نیروهای ما غالب گردید. من به شخصه شاهد چنین موج انسانی نبودم. امواج انسانی نه فقط پیروزی را عینیت نمی بخشید، بلکه اعزام چنین نیروی عظیمی با عدم طرح ریزی و سازماندهی خوب می توانست برای آنها مرگ آفرین هم باشد و طرف مقابل با توسل به سلاحهای مدرن و آتش کوبنده آنها را تار و مار سازد.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
ادامه دارد
#عبور_از_آخرین_خاکریز
لینک عضویت ↙️
@defae_moghadas
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂