🍂 جنگ عراق و ایران از دیدگاه
فرماندهان صدام ۱۱
● سرلشکر علوان العبوسی
ترجمه: عبدالمجید حیدری
✾࿐༅◉༅࿐✾
گفتوگو درباره عملیاتهای هوایی و دریایی در جنگ ایران و عراق
مورای: سامانههایی که ایرانیان استفاده میکردند، شباهت زیادی به سامانههایی داشت که انگلیسیها در جنگ جزایر فالکلند به کار گرفتند؛ مانند دستگاههای بازتابنده نور.
وودز: آیا ایرانیها با نصب رفلکتور روی قایقها، سیگنالهای گمراهکنندهای برای موشکهای اگزوسه ارسال میکردند؟
عبوسی: بله، این اقدامات برای کشتیهایی که در نزدیکی بنادر ایران و در امتداد سواحل کشور قرار داشتند، مؤثر بود. اما هواپیماهای میراژ برد عملیاتی بسیار بیشتری داشتند و میتوانستند موقعیت کشتیهایی را که در فاصلههای دور قرار داشتند، کشف و ردیابی کنند. البته پدافند هوایی این کشتیها توسط هواپیماهای اف-۱۴ تأمین میشد و همین موضوع عملیاتهای نیروی هوایی عراق را تحت تأثیر قرار میداد.
وودز: بهویژه در تنگه هرمز، درست است؟
عبوسی: کاملاً درست است. هواپیماهای اف-۱۴ برای حفاظت از نیروگاه هستهای بوشهر مستقر شده بودند، در حالیکه در آغاز جنگ وظیفه پدافند از تهران را بر عهده داشتند. عملیاتهای ضدکشتی بسیار پیچیده بود و در جریان آنها، تعداد قابل توجهی از خلبانهایمان را از دست دادیم؛ تا جایی که به یاد دارم، حدود ۱۰ نفر بودند.
مورای: آیا در مقابله با هواپیماهای اف-۱۴ مجهز به موشکهای فونیکس و سایدویندر، خلبانی را از دست دادید؟
عبوسی: بله، هواپیماهای خلبانهایی که کشته شدند، با موشکهای فونیکس هدف قرار گرفتند. برد این موشکها حدود ۷۰ کیلومتر بود، اما رادارهایشان تا ۲۰۰ کیلومتر را پوشش میدادند. البته رادارهای ما نیز بردی مشابه داشتند، اما هواپیماهای میراژ مجهز به موشکهای هوا به هوای 530-C بودند که از فاصله حدود ۴۰ کیلومتری میتوانستند اف-۱۴ها را هدف قرار دهند.
وودز: با استفاده از هواپیماهای میراژ و موشکهای 530-C، چند فروند اف-۱۴ را سرنگون کردید؟
عبوسی: تقریباً دو فروند اف-۱۴ را سرنگون کردیم. البته حدود ۲۱ فروند هواپیمای سوخو را نیز از دست دادیم.
وودز: آیا از هواپیماهای میراژ هم تلفاتی داشتید؟
عبوسی: بله، یکی از میراژها در دریا سقوط کرد، اما ناوگان آمریکا خلبانش را نجات داد و به پایگاه هوایی عراق بازگرداند. همچنین یکی از هواپیماهای سوپراتاندارد را نیز از دست دادیم؛ این هواپیما هنگام بازگشت از مأموریت، به دلیل دید نامناسب خلبان، در آب سقوط کرد و خلبان جان باخت.
وودز: حملات دوربردی که با جنگندههای چینی B-6D در تنگه هرمز انجام میدادید برایم جالب است. میتوانید درباره این عملیاتها توضیح دهید؟
عبوسی: این مأموریتها را از اواخر سال ۱۹۸۶ میلادی (اواسط ۱۳۶۵ شمسی) آغاز کردیم. هواپیماهای تهاجمیمان از پایگاه هوایی حبانیه به پرواز درمیآمدند و هرکدام زیر بالهایشان یک فروند موشک کرم ابریشم حمل میکردند. خلبانها از نزدیکی خط ساحلی کویت به سمت خلیج فارس پرواز میکردند. گاهی ناوهای آمریکایی موقعیت کشتیهای ایرانی را به ما اطلاع میدادند.
سرعت پایین هواپیماها را در طراحی مأموریتها لحاظ میکردیم؛ معمولاً یکونیم تا دو ساعت طول میکشید تا به منطقه عملیاتی برسیم و کشتی مورد نظر را هدف قرار دهیم. مسیر پرواز از جزیره بوبیان و قطر به سمت جزایر لاوان، سیری یا لارک بود.
موشکهای کرم ابریشم در مقایسه با موشکهای اگزوسه، حجم بیشتری داشتند اما دقت کمتری. خلبانها برای مواجهه با هدف، تا ارتفاع ۱۰۰۰ متری بالا میرفتند و از فاصله ۱۰۰ کیلومتری، رادار را روی هدف قفل کرده و حمله را آغاز میکردند. وزش باد شدید میتوانست مسیر موشک را تغییر دهد، به همین دلیل خلبانها تا رسیدن به فاصله ۷۰ کیلومتری صبر میکردند.
البته با هواپیماهای میراژ نیز به جزیره لارک حمله میکردیم، اما برای این مأموریتها باید در طول مسیر دو بار عملیات دشوار سوختگیری هوایی انجام میدادیم.
┄┅••༅✦༅••┅┄
#فرماندهان_صدام
کانال بچههای جبهه و جنگ
@defae_moghadas
࿐✧•حماسه جنوب•✧࿐
🍂 عشق سوخته...
🔸️مجید می گفت: «آدم ها سه دسته اند:
دسته اول خام
دسته دوم پخته
دسته سوم سوخته
خام ها که هیچ
پخته ها هم عقل معیشت دارند و دنبال کار و زندگی حلال اند.
🔸️سوخته ها عاشق اند. چیزهای بالاتری می بیینند و می سوزند توی همان عشق...»
🔸خودش هم در همین عشق سوخته بود.
عشق به خدا...
#شهید_مجید_پازوکی
┄┅••༅✦༅••┅┄
#شهید
بچههای جبهه و جنگ
@defae_moghadas
࿐✧•حماسه جنوب•✧࿐
السلام علیک يَا أَبَا مُحَمَّدٍ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِيُّ الْعَسْكَرِيُّ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
سالروزشهادت امام حسن عسکری علیه السلام پدربزرگوار امام عصر عجل الله تعالی فرجه برشیعیان تسلیت باد
@defae_moghadas
🍂
🍂
🔻 زندان ابوغریب - ۹
خاطرات آزاده
محمدحسن حسن شاهی
༺◍⃟჻ᭂ༅༺◍⃟჻ᭂ࿐
¤ زندان ابوغریب
داخل آن سلول تنگ، با آن همه آدم، بوی بد هم که میپیچید، چه شلم شوربایی می شد!
وقتی هم صدای آژیر بلند میشد یا صدای غرش هواپیماها به گوش می رسید و یا زمانی که بعد از چند وقت، صدای آژیر و هواپیماها نمی آمد، تجزیه و تحلیلها شروع میشد که:
« چند وقت دیگر جنگ تمام می شود حالا که هواپیماها نمیآیند، احتمالاً دارند درباره صلح مذاکره می کنند و.... »
توی دنیای خودمان بودیم و به فکر آزادی. باغ امید در دلمان رنگ پاییز گرفته بود و با حال و هوای پاییزی طبیعت، یکرنگ شده بود.
روز شانزده آذر ماه بود که ما را از سلول بیرون آوردند. رفتیم پایین تعدادی مینی بوس با پنجره های مشکی در انتظار ما بود. روی هم چهل نفری میشدیم و مینی بوسها راه افتادند. بیرون دیده
نمی شد. دائم در این فکر بودم که کجا میرویم و چه خواهد شد. - سرانجام مینی بوسها از حرکت ماندند و پیاده شدیم. آنجا ابو غریب بود؛ زندان بسیار بزرگی که برای نگهداری زندانیان سیاسی و نظامیان بی انضباط مورد استفاده قرار می گرفت.
یک سالن بزرگ را به ما اختصاص دادند. این سالن، دو طبقه بود و ما در طبقه پایین آن مستقر شدیم. قبل از ما در این سالن حدود سی نفر دیگر زندانی بودند که همگی زخمی و باندپیچی شده بودند. ما همه افسران نیروی زمینی بودیم. وقتی از حال آنها پرسیدیم، فهمیدیم که برادران خلبان هستند که به تدریج و به طور جداگانه اسیر و بعد از مرخصی از
بیمارستان به آنجا آورده شده بودند.
روی هم تعداد ما در این سالن به ۸۴ نفر می رسید. در میان ما افسران نیروی زمینی، شهربانی، تیمسار، سروان، خلبان هوانیروز و خلبان نیروی هوایی هم بودند.
در ابوغریب زندگی جدیدی را با دوستانی جدید شروع کردیم؛ دوستانی مثل «علی و والی که از قهرمانان کشور بود و از نظر اخلاقی هم واقعاً قهرمان بود. آن شب ما اصلاً نخوابیدیم اگر چه جا زیاد بود، ولی دوستان هم زیاد بودند و اگر تا مدتها صحبت میکردیم، خسته نمی شدیم.
ما اسارت را فراموش کرده بودیم. آن شب برخورد بعضیها هم خیلی بد نبود.
«عیسی دانشور - افسر نیروهای مخصوص و فرمانده گردان - به عنوان ارشد آسایشگاه انتخاب شد. افسر کار کشته و شجاعی بود. کمی برای ما صحبت کرد و از قوانین ژنو گفت و اینکه ما رسالتی داریم که باید تداوم پیدا کند.
- اسارت، ادامه جنگ است و ما در هر شرایطی باید رسالت خود را به انجام برسانیم. تا بوده و بوده، این مسائل بوده و ما باید به عهدی که با امام بسته ایم وفادار بمانیم.
سرگرد «محمود محمودی هم به عنوان معاون فرمانده انتخاب شد. سازماندهی نیروها به سرعت انجام گرفت و ما به هفت ـ هشت گروه تقسیم شدیم. هر
گروه از هشت افسر تشکیل می شد که یک سرگرد یا سروان فرماندهی آن را به عهده داشت.
ادامه دارد
┄┅••༅✦༅••┅┄
#زندان_ابوغریب #خاطرات_آزادگان
کانال بچههای جبهه و جنگ
@defae_moghadas
࿐✧•حماسه جنوب•✧࿐
🍂 یادش بخیر...
جبهه، همه چیزش دلچسپ و دلنشین بود؛ حتی خاکش که همه را خاکی ساخته بود و باصفا.
یادش بخیر، تابلوهای نوشتهاش که هر جا میرفتی، پیش رویت ظاهر میشدند؛ حتی در مسیرهای خاموش و خلوتِ مردابها و چهارراههای نیگرفتهی جزیرهی مجنون.
هر تابلو، پیامی داشت؛
و هر پیام، مسیر زندگیات را رقم میزد:
"لبخند بزن، رزمنده! "
یعنی به دنیا و همهی مشکلاتش لبخند بزن و بگذر.
"خسته نباشی..."
یعنی در راهی که انتخاب کردهای، خستگی را به خود راه نده و استوار باش.
"بهسوی موقعیت شهید..."
یعنی همهی راهها در این مسیر به شهادت ختم میشود، مگر آنکه راه را اشتباه بروی.
"ایست بازرسی"
یعنی حواست باشد؛ قیامت هست و حساب و کتابی هم هست حتی برای تو، پس احتیاط کن.
خلاصه تابلوها
هم مسیر رو نشون می دادن،
هم آذوقه راه رو یادآوری میکردن
و هم روحیه می دادن.
┄┅••༅✦༅••┅┄
#یادش_بخیر
کانال بچههای جبهه و جنگ
@defae_moghadas
࿐✧•حماسه جنوب•✧࿐
🍂 جنوب و غرب ایران، جایی که عشق بود و مقاومت بود و میدون ایستادگی.
از خرمشهر و آبادان گرفته تا ایلام و سرپلذهاب، هر گوشهاش خاطرهایست، برخاسته از خاکی که پروازگاه معرفت شد و آزادگی و شهادت.
بر آنیم تا هر بار یک تکه از آن خاک پرغیرت را معرفی کنیم؛
کوتاه، ساده، و پر پر معنا.
همراه باشید تا سفری داشته باشیم به این مناطق پر خاطره
"رد پای مقاومت"
🍂 رد پای مقاومت
۱- منطقه شرق کارون
🔸 "رودخانه کارون"
┄┅••༅••┅┄
منطقه عملیاتی شرق کارون از شمال به دارخوین از جنوب به رودخانه بهمن شیر از شرق به آبگرفتگی شادگان و از غرب به رودخانه کارون محدود میشود.
در پی ناتوانی دشمن در عبور سریع از خرمشهر و دستیابی به جزیره آبادان، نیروهای عراقی در ۱۳۵۹/۷/۱۹ با احداث پل شناور از رودخانه کارون عبور نموده و با گسترش به سمت جنوب خود را به نزدیکی رودخانه بهمن شیر رساندند.
اگرچه تلاش دشمن برای عبور از بهمن شیر و تصرف جزیره آبادان در ۱۳۵۹/۸/۹ با هشیاری و مقاومت حماسی مدافعان ناکام ماند؛ اما حضور یگانهای عراقی در کرانه شمالی بهمن شیر، عملاً محاصره آبادان را در پی داشت.
در ۱۳۵۹/۱۰/۲۰ عملیات توکل برای شکستن محاصره آبادان به اجرا درآمد که با موفقیت همراه نبود.
و سرانجام با اجرای عملیات ثامن الائمه در ۱۳۶۰/۷/۵ منطقه شرق کارون آزاد و محاصره آبادان شکسته شد.
🔘 "رودخانه کارون"
رودخانه کارون پرآب ترین رود ایران است که از بلندیهای کوهرنگ در استان چهار محال و بختیاری سرچشمه گرفته و پس از طی مسافتی در حدود ۸۲۹ کیلومتر - از طریق کانال عضدی به اروندرود میریزد.
در جنوب روستای حفار، شاخه ای از کارون جدا میگردد و با نام رودخانه بهمن شیر پس از طی ۸۳ كيلومتر وارد خلیج فارس میشود.
رودخانه کارون تنها رود داخلی ایران است که بخش پایینی آن قابل کشتیرانی است. ارتش عراق در ۱۳۵۹/۷/۱۹ با احداث پلی شناور در شش کیلومتری شمال روستای مارد از کارون گذشت و در شرق این رودخانه در امتداد جاده اهواز - آبادان گسترش یافت. سپس با احداث دو پل دیگر در قصبه و حفار به تحکیم مواضع خود پرداخت. اتکا به پلهای قصبه و حفار، از ضعفهای اصلی استقرار دشمن در منطقه شرق کارون بود که در عملیات ثامن الائمه از این نقیصه به خوبی بهره گیری شد.
با پیروزی در عملیات ثامن الائمه
نیروهای عراقی به غرب کارون رانده شدند و خط پدافندی خودی در کرانه شرقی این رودخانه شکل گرفت.
┄┅••༅✦༅••┅┄
#رد_پای_مقاومت
کانال بچههای جبهه و جنگ
@defae_moghadas
࿐✧•حماسه جنوب•✧࿐