🍂 نماینده دزفول بودم. توی مجلس رفتم پیش رئیس مجلس و گفتم "باید به مردم اسلحه بدیم" او هم گفت "هر چی نیاز داری بنویس تا در صورت امکان تهیه کنیم." کاغذ یادداشت کوچکی از روی میزش برداشتم و نوشتم، ✍ هزار قبضه ژسه، هزار قبضه ام یک، هزار قبضه آرپی‌جی، هزار دست لباس و کلاه نظامی. دقیقاً نمی‌دانستم چه تعداد نیاز است ولی از هر کدام ۱۰۰۰ تا نوشتم. زیر همان کاغذ یادداشت دستورش را داد. ▪︎ با کلی دوندگی بالاخره اسلحه ها و لباس ها را گرفتم و فرستادم دزفول. انبار درست و حسابی نداشتیم همه را ریختیم توی یک مدرسه.       ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس @defae_moghadas  👈لینک عضویت           ◇◇ حماسه جنوب ◇◇    🍂