✨❣✨❣✨❣✨❣✨ ✨ دو رکعت عشق سکه تبرکی را که از بیت امام آمده بود دائما در دست داشت . هر بار آن را به هوا پرتاب می کرد و ضمن بوسه ای بر آن و نقل این جمله " قربانت شوم امام " آن را در جیبش می گذاشت . در عملیات والفجر مقدماتی ، لشگر آنها وارد عمل نشده بود ، اما او آرام و قرار نداشت تا اینکه جهت کمک به نیرو های سپاه محورهای عملیات داوطلب می خواستند . او که رانندگی وسایل نقلیه سنگین را هم خوب بلد بود داوطلب شد و بعد از استقرار ، بلا فاصله مشغول سنگر سازی برای رزمندگان شد . شهید بزرگوار "حیدر اسکندری " انقدر اشتیاق رفتن داشت که در پایان همان شب در حالی که از شادی در پوست خود نمی گنجید به ملاقات خدا رفت .. ارسالی از بنیاد شهید انقلاب اسلامی اندیمشک خادم الشهدا @defae_moghadas2 ✨❣✨❣✨❣✨❣✨