❣ 🔻باز هم پیش بینی شهادت سید عباس امامزاده چو گنگ خواب دیده حیرانم! از افسانه هایی که دیده ام و از قصه هایی که نوشته نشد. بیاد یکی از ناب ترین انسانهایی که دیده ام و هنوز گیج و منگ سُکر نگاهش هستم، عمیق و شگرف، وسیع و بزرگ، کسی که واژه خلوص، در برابرش سر تعظیم فرو میاورد و دنیایی که در حسرت یک لحظه توجه او ماند! شهید «شیخ محمد علی دغاغله» یکی از خالص ترین و بی ریا ترین افرادی است که زیستن با او را تجربه کردم، نه تنها من، بلکه بسیاری از کسانی که او را دیدند، بر این باورند. انسانی به معنای واقعی کلمه، زاهد، عابد و در عین حال بسیار خنده رو و بَشّاش در نماز شبهایش چنان می‌گریست، که اطرافیان را نیز به گریه و مناجات وا میداشت و هیچوقت در بند ریا و عدم ریا نبود....... قبل از عملیات بدر، شبی که از رزم شبانه به چادر برگشتیم، دیدم که او در حال مناجات و نماز شب و گریه شدید است، بعد از نماز، هر یک از رفقا، سربه سرش می گذاشتند و او فقط می‌خندید، من گفتم، آنقدر نماز می‌خوانی و گریه می‌کنی، میترسم که شهید شوی، نگاهی به من کرد و با حالی ساده و بی ریا گفت، گمان میکنم که در عملیات بعدی، شهید می‌شوم، چونکه حال و هوای عجیبی دارم، بوی شهادت را حس می‌کنم. خیره نگاهش کردم و چیزی نگفتم، بچه های جبهه میدانند که معمولا افرادی که حال و هوای خاصی میگرفتند و یا گوشه گیر می شدند و حالت بر افروختگی و نورانیتی در آنها بوجود می آمد ، یا باصطلاح بچه ها، نور بالا میزدند، همه میدانستند که دیگر رفتنی شده اند و شهید میشوند. شیخ ( شیخ، واژه ای بود که بچه ها به او میگفتند چونکه او روحانی بود ولی لباس روحانیت نمی پوشید، البته واژه شیخ، در مورد او، کمی متفاوت تر بود، یعنی در بین بچه ها، فقط به او می گفتیم، شیخ، چونکه بزرگ و پیر معنوی هم محسوب می‌شد). بالاخره، شیخ، در عملیات بدر و طبق پیش بینی خودش شهید شد. هنوز بعد از سی و پنج سال وقتی عکسش را میبینم و یادش می‌افتم، حیرت زده میشوم، او که بود؟ آیا من خواب بوده ام و در خواب با آن افراد آسمانی بوده ام، یا حقیقت داشته؟ افرادی که تجسم حلول اشعار عرفا بودند. افسانه هایی که با چشم دیده ام. @defae_moghadas2