#قسمت _۱
انتخاب های ساده ولی بزرگ
البته همه ما در این حد این را قبول داریم که باید درست رفتار کنیم. ولی در عمل فراموش میکنیم گاهی از همین خطاهای خیلی ساده شروع می شود، همین انتخاب ساده که طرف مینشیند جلویت و میگوید اگر این قدر پول بدهیم به من، این کار را برایت حل می کنم. خیلی ساده است که باج یا رشوه بدهی. ظاهرش این است که رشوه بدهی خیلی خوب میشود ، ولی اصلاً چیز دیگری است. میروی جلوتر میبینی شرکت از لحاظ مالی رفته در تنگنا. اولین چیزی که به ذهن میرسد تعدیل نیرو است. هرجا مشکل مالی پیش می آید، اولین راهکار که به ذهن مدیران میرسد تعدیل نیرو است. شرکت هایی را سراغ دارم که آدمهای متدینی هستند، نهادهای دینی دارند ، خیریه دارند از نهادهای دینی مثل مسجد و حوزه علمیه حمایت می کنند، ولی موقع کار اقتصادی فرمول اقتصادیشان مبنای دینی ندارد و کاملاً غربی است. تا فروش شرکت کم میشود ، زود تعدیل نیرو میکند. اینجا خودت را جای آن کارگر یا مهندسی نمیگذاری که سرنوشتش به شما وابسته است یک لحظه به این فکر کن که اگر رفتیم پایین ، باهم برویم ، چه دلیلی دارد من خودم را نجات بدهم ؟ این است تاثیر آن انتخاب های ریزی که ما باید داشته باشیم. البته ما هم در شرکت خودمان در این مشکلات می افتیم و گاهی مشکل حقوق دادن داریم. چند بار در این چند سال اوضاع مالی ما خراب شده است به دوستان گفتهایم یک ماه بروید مرخصی ولی آماده باشید، الان نمی توانیم کار را ادامه بدهیم در این قضیه دو مقوله وجود دارد یکی حقوق دادن است یکی همین است که برای طرف باید مواد اولیه فراهم کنید که آن هم هزینه جدایی می خواهد آن موقع جنس های ما فروش نمی رفت به تعدادی از کارگرها گفتیم بروید خانه یک ماه یا یک ماه و نیم بعد هم همه را برگردانیم.
اصلا من اعتقاد دارم به خاطر اینکه من ابزار تامین روزی اینها بودم مشکل مالی هم حل شد تا آن ها بیاید سر کارشان و دوباره من بشوم راه تامین روزیشان
حساب و کتاب کار های خدا با ما فرق می کند اصلا خداست که کارهای حساب و کتاب دارد ما ادایش را در می آوریم...
#تجربه #خاطره
گزیده ای از کتاب تند تر از عقربه ها حرکت کن
به روایت نوید نجات بخش
به کوشش بهزاد دانشگر
با نشر این محتوا به دوستانتان در این امر خیر شریک شوید...
✍محمدحسن دهقانی
🔻عضو کانال شوید🔻
https://eitaa.com/joinchat/2777022496C4d8fb4a62f