🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 لباس و وسایل شخصی هم که بماند خودش یه دنیا کمبود بود برامون همه تقریبا به قناعت کنار اومده بودیم و چیزی نمیگفتیم هر چند من از همون خردسالی. جلوی در مینشستم و به بچه های همسایه نگاه میکردم و میگفتم کاش من جای این یا اون یکی بودم و حسرت میخوردم سالها گذشت با سیلی صورتمون رو سرخ میکردیم تا کسی متوجه ضعفمون نشه خلاصه خاستگار اومدو ازدواج کردم اونم با جهیزیه خیییلی کم و ناقص خانواده شوهرم سرکوفت میزد با رفتارو گفتار اون ضعفمو که سالها باهاش بزرگ شده بودم ولی سعی میکردیم با رفتار و کردار درست خودمون صدامون درنیاد رو به رخم کشید دلم بدجور میشکست وچیزی نمیتونستم بگم خلاصه رفتیم سر زندگی و بچه دار شدیم از شانس من دخترم مریض شد و دنیا خراب شد روی سرم هرچی که داشتیم رو خرج دارو و درمان کردیم ولی هنوز بچه ام فرق داره و خوب نشد و این درد دخترم یه طرف تماام دردایی که کشیدم یه طرف الان بعد سالها مث قدیماکه همیشه حسرت به دلم میموند که چیزی بخرم بازم نمیتونم تمام وسایل زندگیم که از اولشم چیزی نبود داغون شده و همچنان باید تحمل و صبر گذشته رو ادامه بدم تاااا منم مث این خانم دلیل حکمت خدا رو نمیدونم من هم از مریضی پدرم درد کشیدم هم از مریضی پسرم اینکه میگن خانما برن خرید کنن خوشحال میشن انرژی میگیرن درمورد من نشد البته احتمالا بازم مث من هست من حتی روم نمیشه لای در رو باز کنم نکنه کسی زندگیمو ببینه و خجالت بشم هرچند الان تماااام فکرو ذکرم بهبود بچه ام امیدوارم شماهم براش دعا کنید و کس دیگه ایی اینجوری امتحان نشه چیزی که خوشحالم میکنه جبران خداوند و میدونم این دنیا زیادم طول نمیکشه بلاخره تموم میشه به امید روزهای خوب برای همه 🌹 #تجربه #مشاوره #همسرداری 💕@delbarongi💕