« دل♡نوشــــت راز »
روشن است که خستهام؛ زيرا آدميان در جايی بايد خسته شوند... از چه خستهام، نمیدانم... دانستنش به هيچ رو به کارم نيايد زيرا خستگی همان است که هست. سوزش زخم همان است که هست و آن را با سببش کاری نيست. آری خستهام و به نرمی لبخند میزنم بر خستگی که فقط همين است. در تن آرزويی برای خواب، در روح تمنايی برای نينديشيدن.
#قاضی
🎭