#تفسیر_قرآن
🌷نکته تفسیری صفحه ۴۸۲ قرآن کریم 🌷
آخرین سخن با مخالفان:
دین اسلام، دین منطق و استدلال است. قرآن بارها از واژه ی «برهان»(دلیل روشن ) استفاده کرده و از مخالفان خود خواسته که برهان خویش را طرح کنند . قرآن همچنین خود را نیز برهان معرّفی می کند . علّت تأکید اسلام بر این روش، این است که دلایل عقلی، مطمئن ترین راه برای درک حقیقت است و تمام انسان های عاقل می توانند از استدلال و برهان نتیجه گیری کنند.
پیامبر اسلام از سوی خدا معجزات آشکار و دلایل عقلی فراوانی به مردم ارایه کرده که هر انسانِ خردمند و منصفی را قانع می کند. با وجود این ممکن است کسی بگوید که هرچند عقل در برابر منطق اسلام تسلیم می شود، شاید اشتباه هم بکند و آنچه پیامبر در مورد خدا، فرشتگان، بهشت و جهنّم که همگی از چشم ها پنهان هستند گفته، ممکن است حقیقت نداشته باشد. خدا در آیهی ۳۵ سوره ی هود در پاسخ چنین ایرادی می فرماید: با همهی این دلایل و معجزات، کافران می گویند: محمّد، قرآن را از خود بافته است؛ ای پیامبر، بگو: اگر من قرآن را به دروغ از خودم بافته باشم و شما به سبب دلایلی که من آورده ام، به آن ایمان آورده باشید، گناه دروغ من به عهده ی خودم است و شما مرتکب اشتباهی نشده اید؛ زیرا راه عقل و منطق را طی کرده اید. البتّه بی شک محال است که مطلبی عقلی حقیقت نداشته باشد؛ ولی در برابر سخنان غیرمنطقیِ مخالفان، بیان این سخن نیز لازم است.
قرآن امّا از این سخن نیز فراتر میرود و با کسانی که با هر نوع منطق و استدلالی سر جنگ دارند، از راه سومی وارد می شود و آخرین سخن را با ایشان چنین می گوید: اگرچه شما خدا، وحی و معاد را به سبب ناپیدا بودنشان انکار می کنید، هیچ دلیلی هم بر ردّ آن ندارید؛ پس احتمال دهید که ادّعای پیامبران حقیقت داشته باشد. در آن صورت، بی شک شما زیان خواهید کرد. امّا به فرضِ محال که سخنان آنان درست نباشد، آنان و پیروانشان در دنیا زیانی نکرده اند؛ چراکه مانند مردم دیگر زندگی کرده و از دنیا نیز بهره برده اند.
در حدیثی آمده است که امام صادق علیه السلام به شخصی به نام «ابن ابی العوجاء» که یکی از سران کفر در زمان خود بود پس از بارها بحث و استدلال فرمود:
«اگر مطلب این باشد که تو می گویی [یعنی خدا و قیامتی در کار نباشد] که بی شک چنین نیست ، هم ما اهل نجات ایم و هم تو؛ ولی اگر مطلب این باشد که ما می گوییم که این طور است که ما می گوییم ما اهل نجات خواهیم بود و تو هلاک می شوی.»
در این هنگام، ابن ابی العوجاء رو به همراهانش کرد و گفت: درون قلبم دردی احساس کردم؛ مرا بازگردانید. او را باز گرداندند و پس از مدّتی با همان کفر و عناد مرد .
🌹