در نگاهت رنگ آرامش نمایان
می شود
آه می ترسم که دارد باز طوفان
می شود
آرزوهایم همین کاخــی کـــه
برپا کرده ام
زیر آن طوفان سنگین سخت
ویران می شود
خوب می دانم که یک شب
در طلسم دست تو
دامن پرهیـــز من تسلیـم
شیطان می شود
آنچه از سیمای من پیداست
غیر از درد نیست
گرچـه گاهی پشت یک لبخند
پنهان می شود
عاقبت یک روز می بینی که
در میدان شهر
یک نفر با خاطراتش تیـرباران
می شود
#محمد_سلمانی
#به_وقت_شعر